- ریزگرد
- تودۀ عظیمی از ذرات بسیار ریز جامد مانند خاک، املاح، دود و امثال آنکه در جو پراکنده است و باعث تیره شدن هوا در نزدیکی سطح زمین می شود
معنی ریزگرد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جلسه مذاکره ای که در آن هر یک از شرکت کنندگان اجازه دارد در بحث شرکت کند و نظر خود را بیان دارد، مقام، مسند
جزئیات
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خدای زمین، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام آخرین پادشاه ساسانی (نگارش کردی: یهزدگورد)
آنکه در روز گردش و حرکت کند، آفتاب خورشید
تعقیب کننده، گشتن در پی چیزی
بازگشت، مراجعت، بازگردنده، رجوع کننده
آفتاب، خورشید
آفتاب گردان، گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، روز گردان، روز گردک، آفتاب گردک، آفتاب گردش، آفتابگردان
آفتاب گردان، گیاهی با برگ های درشت و ساقۀ بلند و گل های سبدی زرد رنگ که میان آن ها تخم هایی شبیه تخم هندوانه قرار دارد و آن ها را تف می دهند و مغز آن را می خورند، روغن آن را نیز می گیرند و در پختن شیرینی و بعضی خوراک ها به کار می برند، گل آن همواره رو به آفتاب می گردد، روز گردان، روز گردک، آفتاب گردک، آفتاب گردش، آفتابگردان
اسم علم برای مردان
Roundtable
mesa redonda
okrągły stół
круглый стол
круглий стіл
ronde tafel
runder Tisch
mesa redonda
table ronde
tavolo rotondo
गोल मेज
গোল টেবিল
meja bundar
yuvarlak masa
meza ya mviringo
שולחן עגול
โต๊ะกลม
مجلسٌ دائريٌ
گول میز
خردی، کوچکی