جدول جو
جدول جو

معنی رویناس - جستجوی لغت در جدول جو

رویناس
روناس، گیاهی پایا و خودرو با برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد رنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد، رودن، رودنگ، روین، روینگ، روغناس، زغنار
تصویری از رویناس
تصویر رویناس
فرهنگ فارسی عمید
رویناس
روناس، گیاهی است، جامه بدان رنگ کنند، (فرهنگ خطی)، روناس، (ناظم الاطباء) (از برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از شعوری ج 2 ص 24) :
خون در عروق بفسردم همچو رویناس،
نزاری قهستانی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
رویناس
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رومینا
تصویر رومینا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مکیناس
تصویر مکیناس
(دخترانه)
مکینا، بنفشه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ویناسب
تصویر ویناسب
(پسرانه)
نام دوازدهمین جد آذرباد مهراسپند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روبینا
تصویر روبینا
(دخترانه)
یاقوت سرخ، یاقوت قرمز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روژینا
تصویر روژینا
(دخترانه)
روژین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روناس
تصویر روناس
گیاهی پایا و خودرو با برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد رنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد، رودن، رودنگ، روین، روینگ، رویناس، روغناس، زغنار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روینده
تصویر روینده
آنچه از زمین بروید و سبز شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روشنان
تصویر روشنان
ستارگان مثلاً روشنان فلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رویداد
تصویر رویداد
آنچه رخ داده، واقعه، حادثه، پیشامد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روشناس
تصویر روشناس
معروف، مشهور، نامدار، سرشناس، برای مثال ندانم کس از مردم روشناس / کزآن مردمی نیست بر وی سپاس (نظامی۵ - ۷۶۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روغناس
تصویر روغناس
روناس، گیاهی پایا و خودرو با برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد رنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد، رودن، رودنگ، روین، روینگ، رویناس، زغنار
فرهنگ فارسی عمید
رویناس و روناس، (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از برهان) (از شعوری ج 2 ورق 24)، روناس، رنّاس، روین، فوه، عروق حمر، (یادداشت مؤلف)، رجوع به روناس و رویناس شود
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ /دِ)
کنایه از شخص مشهور و معروف و آشنای همه کس. (برهان قاطع). مشهور که بتازیش وجیه خوانند. (شرفنامۀ منیری). کسی که او را بمجرد دیدن توان شناخت که فلانی است. (آنندراج). کنایه از شخص معروف و مشهور و وجیه. (از غیاث اللغات). وجیه. (مهذب الاسماء). کنایه از شخص مشهور است که آشنای همه کس باشد. (انجمن آرا). آنکه مردم بسیاری او را شناسند. کسی که عده کثیری باحوالش آشنایی داشته باشند. سرشناس: سعد از قبیلۀ بنی زهره بودو مردی روشناس بود و بزرگ و با خویشان بسیار و در همه قریش از وی روشناس تر نبود. (ترجمه تاریخ طبری).
ندیدم کس از مردم روشناس
کز آن مردمی نیست بر وی سپاس.
نظامی.
تو آن خورشید نورانی قیاسی
که مشرق تا بمغرب روشناسی.
نظامی.
دعای بی اثرم روشناس عرش نیم
ز لب جدا چو شوم ره نمیبرد جایی.
حکیم شفایی (از شعوری ج 2 ورق 23).
، ستاره. کوکب. ج، روشناسان. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
روغناس، رناس، روین، روینک، عروق الصباغین، عروق ضمر، فوه، نباتی است رنگی که بیشتر در آذربایجان و حوالی یزد روید و رنگرزی را به کار آید، (یادداشت مؤلف)، به معنی همان رودنک که جامه بدان سرخ کنند، (انجمن آرا) (آنندراج) (از شرفنامۀ منیری) (از غیاث اللغات)، روین، (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی)، گیاهی است معروف که بدان جامه و ابریشم رنگ کنند و به عربی فوه و عروق الخمر خوانند، (برهان)، اسم فارسی فوهالصبغ است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیرپنیر، دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد، ارتفاع آن بدو متر می رسد ولی برگهای آن درشت تر است، و از ریشه آن مادۀ قرمزرنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود، (فرهنگ فارسی معین) : و از شهر بردع ابریشم خیزد و استران نیک و روناس و شاه بلوط و کرویا، (حدود العالم)،
تن ز سرما چو نیل و چون روناس
منجمد گشته در عروق دماء،
سپاهانی (از شرفنامه)،
ورجوع به روین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بویناک
تصویر بویناک
دارای بوی بد، متعفن، عفن، گنده، بد بوی دارای بوی بد بدبو متعفن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روشناس
تصویر روشناس
مشهور معروف، ستاره کوکب جمع روشناسان
فرهنگ لغت هوشیار
فولاد و آهن جوهردار، آنچه از فولاد و آهن جوهردار سازند مانند شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روی شناس
تصویر روی شناس
مشهور معروف، ستاره کوکب جمع روشناسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رویداد
تصویر رویداد
بیان کار و کردار، ماجرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روینده
تصویر روینده
آنچه بروید آنچه رشد و نمو کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روشناسی
تصویر روشناسی
معرفت شناخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روشنان
تصویر روشنان
جمع روشن، ستارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوشناس
تصویر بوشناس
آنکه بخوبی بویها را تشخیص دهد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روغناس
تصویر روغناس
((رُ))
گیاهی است پایا دارای برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد که از ریشه آن ماده قرمز رنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود، روناس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روشناس
تصویر روشناس
((ش ِ))
سرشناس، مشهور، ستاره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روناس
تصویر روناس
گیاهی است پایا دارای برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد که از ریشه آن ماده قرمز رنگی به دست می آید که در رنگرزی به کار می رود، روین، روغناس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رویانی
تصویر رویانی
جنینی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رویداد
تصویر رویداد
واقعه
فرهنگ واژه فارسی سره
دیدن روناس درخواب، دلیل بر آرایش دنیا کند و خوردنش، دلیل بر مضرت و رنج و اندوه کند. اگر بیند جامه خویش را به روناس سرخ می کرد، دلیل که به عشرت دنیا مشغول شود و راه دین فرو گذارد. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
سرشناس، مشهور، پرآوازه
فرهنگ گویش مازندرانی