- روشاک (پسرانه)
- نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر مقدونی
معنی روشاک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
البسه، لباس
دستمال، مندیل، دستار
تابناک درخشان منور نورانی مقابل تاریک. یا روشنان فلک ستارگان، آشکار ظاهر مقابل پنهان، جایی که نور بدان بتابد، درجه ای از تابش نور همجوار سایه مقابل سایه
جوشیدن (مایعات) جوشش
پوشیدنی، پوشش، جامه، لباس، پوشاک دادن پوشیدنی لباس جامه
رومال، دستمال، دستار
شاتل، دانه ای به اندازۀ باقلا به رنگ سرخ یا سیاه که مصرف دارویی داشته و در هند می روید، ساتل
هر چیز پوشیدنی، لباس، جامه
جوشیدن آب یا مایع دیگر، جوشش
روشن، تابان، تابناک، درخشان، افروخته، مقابل تاریک، جایی که نور به آن می تابد، واضح و آشکار، روش، روشان، آگاه، بصیر
خوشه
پوشیدنی، جامه
جوشیدن (مایعات)، جوشش
تک (سرعت)