جدول جو
جدول جو

معنی روزک - جستجوی لغت در جدول جو

روزک
(پسرانه)
روز کوتاه، لقب یکی از پسران شاه عباس پادشاه صفوی
تصویری از روزک
تصویر روزک
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رازک
تصویر رازک
(دخترانه)
گیاهی علفی از خانواده شاهدانه که معطر، تلخ، و دارویی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روزی
تصویر روزی
معاش، رزق
فرهنگ واژه فارسی سره
گیاهی است از تیره گزنه ها از دسته شاهدانه ها نباتی است دو پایه و بالا رونده و پیچنده که برگهایش متقابل و مرکب از 3 تا 5 قسمت دانه دار میباشد. بوی گلهایش معطر و مطبوع و شبیه سنبل الطیب و طعم تلخ و با احساس سوزش و گرما همراه است حشیشه الدینار جنجل همل
فرهنگ لغت هوشیار
هر سوراخ و شکاف و منفذی که در وسط دیوار باشد، سوراخی که شعاع آفتاب از راه آن بدرون آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رودک
تصویر رودک
پسرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزی
تصویر روزی
وجه معاش، وسیله زندگی، طعمه
فرهنگ لغت هوشیار
خودداری از خوردن و آشامیدن که مدت شرعی آن از طلوع صبح تا غروب آفتاب است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوزک
تصویر جوزک
سیب آدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توزک
تصویر توزک
ترکی تزکش تیر دان، سامان
فرهنگ لغت هوشیار
سوزنده سوزا، یکی از امراض مقاربتی است که در بادی امر عبارتست از التهاب قسمت انتهایی مجرای بول موسوم به پیشاب راه به واسطه میکروب مخصوصی به نام گونوکوک. گونوکوک از دسته باکتری های کروی و دوقلو است و رنگ گرم را به خود نمیگیرد. سوزاک مصونیت ندارد و مبتلایان ممکن است مجددا مبتلا شوند. هیچکس در برابر این بیماری مصون نیست. در زنان و مردان بالغ بیماری مزبور به وسیله مقاربت سرایت میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوزک
تصویر قوزک
برآمدگی استخوان مچ پا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یوزک
تصویر یوزک
سگ شکاری، سگ تولۀ شکاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غوزک
تصویر غوزک
قوزک، برآمدگی استخوان مچ پا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزن
تصویر روزن
سوراخ، شکاف، منفذ، دریچه، پنجرۀ کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزه
تصویر روزه
مربوط به روز در ترکیب با عدد مثلاً دو روزه، یک روزه،
در فقه از اعمال مذهبی، به صورت خودداری از خوردن، آشامیدن و سایر اعمالی که برای روزه دار منع شده از طلوع صبح تا غروب آفتاب، صوم، روزه دار مثلاً امروز روزه بودم
روزه گشودن: روزه گشادن، کنایه از باز کردن روزه با خوردن غذا، افطار کردن
روزۀ مریم: روزۀ سکوت که حضرت مریم به آن مامور شد، خاموشی و سکوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزی
تصویر روزی
رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، کنایه از نصیب، قسمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رودک
تصویر رودک
گورکن، آنکه پیشه اش کندن گور و به خاک سپردن مردگان است، در علم زیست شناسی پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجه های قوی و تیز، پوزۀ باریک و موهای خاکستری که در زیر زمین دالان هایی برای پنهان شدن حفر می کند و شب ها برای شکار بیرون می آید، رودک
فرهنگ فارسی عمید
برآمدگی استخوان مچ پا غوز خرد خمیدگی کوچک، زایده سطح داخلی انتهای تحتانی استخوان درشت نی و زایده سطح خارجی انتهای تحتانی استخوان نازک نی که اولی تشکیل غوزک داخلی را می دهد و دومی تشکیل غوزک خارجی را در پا می دهد قوزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوزک
تصویر قوزک
پارسی است غوزک کوژک برآمدگی غوزک پای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یوزک
تصویر یوزک
یوزپلنگ، سگ شکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رازک
تصویر رازک
((زَ))
گیاهی است از تیره گزنه ها از دسته شاهدانه ها، نباتی است دو پایه و بالارونده و پیچنده. بوی گل هایش معطر و مطبوع و شبیه بوی سنبل الطیب و طعم آن ها تلخ و بااحساس سوزش و گرما همراه است، حشیشه الدینار، جنجل، همل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزی
تصویر روزی
توشه، غذای روزانه، نصیب، بهره
فرهنگ فارسی معین
((زِ))
یکی از شعائر مذهبی است و آن خودداری از آشامیدن و خوردن سایر مبطلات مربوط به آن است از اذان صبح تا اذان مغرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزن
تصویر روزن
((رَ زَ))
منفذ، سوراخ، دریچه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قوزک
تصویر قوزک
((زَ))
قسمت برآمده استخوان مچ پا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یوزک
تصویر یوزک
((زَ))
توله سگ شکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رازک
تصویر رازک
گیاهی تلخ، خودرو و پایا از خانوادۀ شاهدانه که مصرف دارویی داشته و در آبجوسازی نیز به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رودک
تصویر رودک
پسر، پسرک، ریدک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوزک
تصویر بوزک
بورک، کپک نان، بوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روز
تصویر روز
از طلوع آفتاب تا غروب که هوا روشن است روز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روز
تصویر روز
مقابل شب، زمان میان طلوع تا غروب آفتاب که هوا روشن است، وقت، زمان، هر ۲۴ ساعت، شبانه روز، سالگرد امری خاص مثلاً روز زن،
زمان حاضر، عصر کنونی مثلاً مسائل روز، کنایه از حالت، وضع، کنایه از عمر، مدت حیات
روز امید و بیم: کنایه از روز رستاخیز، قیامت، روز بازخواست
روز بازپرس: روز پرسش، روز بازخواست، روز قیامت
روز بازخواست: کنایه از روز رستاخیز، روز قیامت، برای مثال ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست / نان حلال شیخ ز آب حرام ما (حافظ - ۳۸)
روز پسین: کنایه از روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، روز رستاخیز
روز جزا: کنایه از روز پاداش، روز مکافات، روز قیامت
روز درنگ: کنایه از روز توقف، روز قیامت
روز رستاخیز: روز ستخیز، روز قیامت
روز سیاه: کنایه از روز ماتم، روز غم و غصه، روز سختی و محنت
روز سیه: کنایه از روز ماتم، روز غم و غصه، روز سختی و محنت، روز سیاه
روز شمار: کنایه از روز حساب، روز بازخواست، روز قیامت
روز قیامت: روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، روز رستاخیز
روز مباهله: روز ۲۴ رجب سال دهم هجرت که حضرت رسول (ص) با امیرالمؤمنین علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از مدینه خارج شدند تا با بزرگان نصارای نجران مباهله کنند لیکن آنان از ترس نپذیرفتند و با پیغمبر صلح کردند
روز وانفسا: کنایه از روز قیامت، روزی که تمام مردگان به پا خیزند و به حساب اعمال آن ها رسیدگی شود، روز رستاخیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روز
تصویر روز
((اِ. ق.))
زمانی که از طلوع آفتاب آغاز و به غروب آفتاب ختم شود، نهار، مقابل شب، لیل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بروزکردن
تصویر بروزکردن
آشکار گشتن، ظاهر شدن
فرهنگ لغت هوشیار