پارسی تازی گشته روزنامه یک روزنامه دفتری که در آن شرح وقایع روزانه دربار شاهان و غیره را مینوشتند، نامه اعمال کارنامه سیرت، گزارش وقایع نگاران دولت از ولایات راپرت، نامه ای مشتمل بر اخبار و وقایع روزنامه و غیره که هر روز چاپ میشود توضیح: توسعا به نامه هفتگی نیز اطلاق کنند
پارسی تازی گشته روزنامه یک روزنامه دفتری که در آن شرح وقایع روزانه دربار شاهان و غیره را مینوشتند، نامه اعمال کارنامه سیرت، گزارش وقایع نگاران دولت از ولایات راپرت، نامه ای مشتمل بر اخبار و وقایع روزنامه و غیره که هر روز چاپ میشود توضیح: توسعا به نامه هفتگی نیز اطلاق کنند
نشریه ای حاوی اخبار و وقایع روز که به صورت روزانه یا هفتگی چاپ می شود، دفتری که بازرگانان داد و ستد روزانۀ خود را در آن می نویسند، سرگذشت، شرح احوال، اعمال و وقایع روزانه، کنایه از نامۀ اعمال، برای مثال آبی به روزنامۀ اعمال ما فشان / بتوان مگر سترد حروف گناه از او (حافظ - ۸۲۶)
نشریه ای حاوی اخبار و وقایع روز که به صورت روزانه یا هفتگی چاپ می شود، دفتری که بازرگانان داد و ستد روزانۀ خود را در آن می نویسند، سرگذشت، شرح احوال، اعمال و وقایع روزانه، کنایه از نامۀ اعمال، برای مِثال آبی به روزنامۀ اعمال ما فشان / بتوان مگر سترد حروف گناه از او (حافظ - ۸۲۶)
روزنامه، نشریه ای حاوی اخبار و وقایع روز که به صورت روزانه یا هفتگی چاپ می شود، دفتری که بازرگانان داد و ستد روزانۀ خود را در آن می نویسند، سرگذشت، شرح احوال، اعمال و وقایع روزانه، نامۀ اعمال
روزنامه، نشریه ای حاوی اخبار و وقایع روز که به صورت روزانه یا هفتگی چاپ می شود، دفتری که بازرگانان داد و ستد روزانۀ خود را در آن می نویسند، سرگذشت، شرح احوال، اعمال و وقایع روزانه، نامۀ اعمال
راهنامج. معرب رهنامۀ پارسی. کتابی که کشتی بانان بدان ره سپرند و بسوی لنگرگاه و جز آن پی ببرند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به معنی راهنامج. (منتهی الارب). معرب رهنامه. راهنامه. رهنامه. (یادداشت مؤلف). رجوع به راهنامج و رهنامه شود
راهنامج. معرب رهنامۀ پارسی. کتابی که کشتی بانان بدان ره سپرند و بسوی لنگرگاه و جز آن پی ببرند. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). به معنی راهنامج. (منتهی الارب). معرب رهنامه. راهنامه. رهنامه. (یادداشت مؤلف). رجوع به راهنامج و رهنامه شود
معرب روزنامه. (مهذب الاسماء). کاغذ یا دفتری که حساب یا احوال و وقایع هر روز در آن نوشته شود. کلمه روزنامجه در قرنهای اول اسلامی مستعمل بوده است. ثعالبی در یتیمه الدهر (چ دمشق ج 2صص 10- 11) گوید: ’ مااخرج من کتاب الروزنامجه للصاحب (ابن عباد) الی ابن العمید مما یتعلق بملح اخبارالمهلبی’. و نیز در جای دیگر شرحی از کتاب روزنامجۀ صاحب بن عباد می آورد باین عنوان: ’فصل من کتاب الروزنامجه ایضاً’ و یاقوت حموی در معجم الادباء (چ مارگلیوث ج 5 ص 440) نیز شرحی از کتاب ’کتاب الروزنامجه لابی القسم اسماعیل بن عباد’ آورده است. (تقی زاده روزنامه نگاری در ایران) : و کسورات آن تا آنگاه بود که کاتب روزنامجه بقم روزنامجات از مال استخراج باهل دیوان رفع کند. (ترجمه تاریخ قم). در حضور مجلس کاتب روزنامجه که از اهل خراج اختیار کرده باشند... (ترجمه تاریخ قم). رجوع به روزنامه و روزنامچه شود
معرب روزنامه. (مهذب الاسماء). کاغذ یا دفتری که حساب یا احوال و وقایع هر روز در آن نوشته شود. کلمه روزنامجه در قرنهای اول اسلامی مستعمل بوده است. ثعالبی در یتیمه الدهر (چ دمشق ج 2صص 10- 11) گوید: ’ مااخرج من کتاب الروزنامجه للصاحب (ابن عباد) الی ابن العمید مما یتعلق بملح اخبارالمهلبی’. و نیز در جای دیگر شرحی از کتاب روزنامجۀ صاحب بن عباد می آورد باین عنوان: ’فصل من کتاب الروزنامجه ایضاً’ و یاقوت حموی در معجم الادباء (چ مارگلیوث ج 5 ص 440) نیز شرحی از کتاب ’کتاب الروزنامجه لابی القسم اسماعیل بن عباد’ آورده است. (تقی زاده روزنامه نگاری در ایران) : و کسورات آن تا آنگاه بود که کاتب روزنامجه بقم روزنامجات از مال استخراج باهل دیوان رفع کند. (ترجمه تاریخ قم). در حضور مجلس کاتب روزنامجه که از اهل خراج اختیار کرده باشند... (ترجمه تاریخ قم). رجوع به روزنامه و روزنامچه شود
جمع واژۀ روزنامه. (مهذب الاسماء). دفترهایی که در آنها حساب و وقایع روزانه نوشته شود: بشر بن فرج از مال صلح... چنانچه من در روزنامجات یافتم استخراج کرد و زیاده گردانید. (ترجمه تاریخ قم). هرگاه روزنامجات و اسناد پس افتد، مبلغهای کلی هر سال بسرکار خاصه نقصان میرسد. (تذکره الملوک ص 11). تأخیر در نوشتن روزنامجات و اسناد واقع نشود که نقصان بسرکار خاصۀ شریفه برسد. (تذکره الملوک ص 34). ماه بماه روزنامجات را از مشرفان گرفته... موافق قانون حساب مشخص نماید. (تذکره الملوک ص 35). و رجوع به روزنامه شود
جَمعِ واژۀ روزنامه. (مهذب الاسماء). دفترهایی که در آنها حساب و وقایع روزانه نوشته شود: بشر بن فرج از مال صلح... چنانچه من در روزنامجات یافتم استخراج کرد و زیاده گردانید. (ترجمه تاریخ قم). هرگاه روزنامجات و اسناد پس افتد، مبلغهای کلی هر سال بسرکار خاصه نقصان میرسد. (تذکره الملوک ص 11). تأخیر در نوشتن روزنامجات و اسناد واقع نشود که نقصان بسرکار خاصۀ شریفه برسد. (تذکره الملوک ص 34). ماه بماه روزنامجات را از مشرفان گرفته... موافق قانون حساب مشخص نماید. (تذکره الملوک ص 35). و رجوع به روزنامه شود
مرکب از روز+ نامه (نامک پهلوی) ، معرب آن روزنامج و روزنامجه. بیرونی در الجماهر (ص 260) از قول ناخدای کشتی آرد: ’و کتبتها فی الروزنامج باسمه’ (نام مصلۀ سرب را باسم شیخی که بطلب حاجتی نزد ناخدا آمده بود وی در روزنامۀ خود یادداشت کرد.) و از همه اینها مهمتر صریحاً معلوم میشود که روزنامه در آن اوقات بمعنی کتاب شرح گزارش روزانه و یادداشت وقایع هرروزه که اکنون بزبان فرانسه ژورنال میگویند بوده. این اصطلاح ظاهراً بعدها در ایران بهمین معنی باقی مانده و در قرنهای اخیر به معنی ’راپورت’های وقایعنگاران دولتی که از ولایات اخبار جاری را بدولت مینوشتند و بمعنی مطبوعات یومیه و هفتگی اطلاق شد. (از مجله کاوه، دورۀ دوم، شمارۀ 6: روزنامه نگاری در ایران بقلم آقای تقی زاده) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). کتابی که در آن روز بروز مطالبی قید و ثبت شود و وقایعی یادداشت کنند. (حاشیۀ کلیله و دمنه چ مینوی). دفتر قید. کتابچۀ ثبت. ورقه. (از فرهنگ ولف). معرب آن ایضاء روزنامه است بمعنی دفترچه که در آن حساب روزها و ماهها و طلوع ماه و خورشید در عرض سال نوشته شود. (ازالمنجد). تقویم. رجوع به روزنامچه شود: گزیت و خراج آنچه بد نام برد بسه روزنامه بموبد سپرد یکی آنکه بر دست گنجور بود نگهبان آن نامه دستور بود دگر تا فرستد بهر کشوری بهر کارداری وهر مهتری سه دیگر که نزدیک موبد برند گزیت سر و باژها بشمرند. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 41). بدو روزنامه بدژها نهید یکی نامه گنجور ما را دهید. فردوسی. یکی روزنامه است مر کارها را که آنرا جهاندار دادار دارد. ناصرخسرو. نیک بنگر بروزنامۀ خویش در مپیمای خار و خس بجراب. ناصرخسرو. قانون قضاء پارس همچنان نهاده اند که ببغداد است که اگر از صد سال باز حجتی نبشته باشند نسخت آن در روزنامه های مجلس حکم مثبت است. (فارسنامه ابن بلخی ص 118). تا پای از حد بندگی بیرون نهادند در تدارک کار ایشان رسوم لشکرکشی و آداب سپاه آرایی از نوعی تقدیم فرمود که روزنامۀ سعادت باسم و صیت آن مورخ گشت. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 10). بدین ظفری که روی نمود و نصرتی که دست داد شادمانگی... افزاید... که روزنامۀ اقبال بدین معانی آراسته شود و کارنامۀ سعادت بامثال آن مطرز گردد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 125). عمید ابوالوفاء شیعی بودو او را بحوالت مذهب و اعتقاد هلاک کردند و این معنی در روزنامۀ دیوانی ظاهر است چون مطالعه کنند شبهت نماند و تهمت ساقط شود. (نقض الفضائح ص 89). مدح وزیر گفتم و سلطان و یافتم روزی ز روزنامۀ سلطان بی وزیر. سوزنی. آورده روزنامۀ دولت در آستین مهرش نهاده سورۀ والنجم اذا هوی. خاقانی. زین یک نفس درآمد و بیرون شد حیات بردیم روزنامه بدیوان صبحگاه. خاقانی. مثال داد تا پسر را سیاست کنند و آنرا تاریخ روزنامۀ عدل و انصاف گردانند. (سندبادنامه ص 225). روزنامۀ شاهی بتاریخ این پادشاه مورخ گشته است. (سندبادنامه ص 9). هرکسی روزنامه نو میکرد جان بتوقیع او گرو میکرد. نظامی. چون در آن روزنامه کرد نگاه روز بر وی چو نامه گشت سیاه. نظامی. آبی بروزنامۀ اعمال ما فشان باشد توان سترد حروف گناه از او. حافظ. ، مجازاً، تاریخ. (از یادداشت مؤلف) : چه مایه ساخته کار بزرگوار تباه خزینه های بزرگ و سپاههای گران که نیست شد بخلاف خدایگان عجم نه خرد ماند از ایشان بعالم و نه کلان بروزنامۀ ایام در همه پیداست اگر بخواهی دانست روزنامه بخوان. عنصری. هیچ خدمتی در این دولت ورای آن نیست که ایام همایون ملک را تاریخ سازند و فتوح متواتر او را در روزنامه کنند (تا) ناصیت این دولت بر تعاقب ایام باقی و موبد ماند. (عقدالعلی)، دفتری که خرید و فروش روزانه را درآن می نویسند، اوراقی مخصوص با قطع بزرگ بدون جلد که در اوقات معین چاپ میشود و حاوی اخبارروزانه و مباحث سیاسی و اجتماعی و هنری و جز آن است، روزنامه باین شکل در نتیجۀ ارتباط زیاد مردم شهر و ممالک و نیاز مردم بکسب اطلاع از اوضاع و احوال یکدیگر بوجود آمد و ببیداری مردم و نشر معارف و ادبیات یاری شایانی کرد و امروزه از لوازم ضروری زندگی ملل متمدن دنیا محسوب میشود، توسعاً به نامۀ هفتگی نیز اطلاق کنند. (فرهنگ فارسی معین). تاریخچۀ روزنامه: روزنامه همزمان با اختراع چاپ بوجود آمد ولی روزنامۀ غیر مطبوع پیش از آن وجود داشته است، در حدود قرن پنجم قبل از میلاد در رم عده ای اخبار روزانه را برای کسانی که در خارج از پایتخت زندگی میکردند بصورت نامه می نوشتند. شصت سال پیش از میلاد هنگامی که ژول سزار کنسول روم شد بولتن روزانه ای دایر کرد که در آن اخبار و آگهی های دولتی را می نوشتند. نخستین روزنامۀ نشریۀ خبری منظم چاپی در اوایل قرن هفدهم در آلمان و دیگر کشورهای اروپا تأسیس گردید. در آلمان روزنامۀ فرانکفورتر جورنال (در سال 1615 میلادی) منتشر شد. نخستین روزنامۀ فرانسوی گازت نام داشت و بعد بنام گازت دو فرانس نامیده شد. این روزنامه نخستین بار در سال 1631م. با تشویق و نظارت کاردینال ریشیلیو تأسیس گردید و انتشار آن با برخی از تغییرات تا سال 1853 ادامه داشت. نخستین روزنامۀ منظم فرانسوی بنام ژورنال دوپاری در سال 1777 انتشار یافت و تیراژ آن تا بیست هزار شماره در روز رسید. در انگلستان نیز از قرن شانزدهم و اواخر قرن هفدهم روزنامه های خبری انتشار می یافت، در سال 1641 روزنامه ای در لندن در دو صفحه انتشار یافت که عنوان یک صفحۀ آن گزارش جریانات پارلمان و صفحۀ دیگر اخبار روز بود، دانیل دفو نویسندۀ انگلیسی که کتاب او بنام روبنسون کروزئو در سراسر جهان شهرت دارد نخستین روزنامه نویسی است که ارزش و اهمیت عمومی پیدا کرد. نخستین روزنامه ای که بوسیلۀ دفو منتشر گردید رویو نام داشت و هفته ای سه بار انتشار می یافت. در سال 1785 جودالستر روزنامه ای بنام تایمز منتشر ساخت، تیراژ این روزنامه در حدود سال 1854 به پنجاه هزار شماره در روز رسید و هنوزهم انتشار آن ادامه دارد. روزنامه در سایر کشورهای اروپایی نیز از اوایل قرن هفدهم شروع بانتشار کرد. از میان کشورهای اروپایی بلژیک از کشورهایی است که ازنظر انتشار روزنامه های قدیمی اهمیت دارد. نخستین روزنامه در این کشور بنام نیوتیدنیگن در سال 1605 انتشار یافت ولی فقط از سال 1621 ببعد بود که انتشار آن منظم گردید. هلند نیز از کشورهایی بود که صنعت چاپ در آن زود رواج یافت و همراه صنعت چاپ نخستین روزنامه نیز در حدود سال 1620 منتشر شد. نخستین روزنامۀ خبری روسیه نیز در سال 1703 بوجود آمد. روزنامه در آمریکا نیز در اواخر قرن هفدهم بوجود آمد در سال 1690 یک تن ناشر و کتابفروش انگلیسی به آمریکا فرار کرد و در شهر ’بستن’ روزنامه ای بنام وقایع عمومی داخلی و خارجی منتشر کرد که از همان شماره اول، انتشار آن قدغن شد. دومین روزنامۀ آمریکایی در سال 1704 بنام بستن نیوزلتر منتشر شد و پانزده سال انتشار آن ادامه پیدا کرد. امروز آمریکا از نظر انتشار روزنامه بزرگترین کشور جهان است. تیراژ انتشار روزنامه این مملکت درسال 1950 روزانه پنجاه ملیون نسخه بود و این رقم 24% تیراژ نشریات روزانۀ سراسر جهان در آن تاریخ بشمار میرفت. در آسیا، چین قدیمی ترین کشوری است که در آن روزنامه انتشار یافته است بر طبق روایات چینی، نخستین روزنامۀ جهان در چین منتشر شده است در زمان حکومت سلسلۀ تانگ (906- 918 میلادی) در آن کشور یک روزنامۀ درباری برای نشر اخبار میان مقامات رسمی انتشار می یافت. (تلخیص از اطلاعات سالانه، سال 1341 بخش چهارم ص 1). برای آگاهی از تاریخ روزنامه در ایران رجوع به جریده نگاری در همین لغت نامه شود
مرکب از روز+ نامه (نامک پهلوی) ، معرب آن روزنامج و روزنامجه. بیرونی در الجماهر (ص 260) از قول ناخدای کشتی آرد: ’و کتبتها فی الروزنامج باسمه’ (نام مصلۀ سرب را باسم شیخی که بطلب حاجتی نزد ناخدا آمده بود وی در روزنامۀ خود یادداشت کرد.) و از همه اینها مهمتر صریحاً معلوم میشود که روزنامه در آن اوقات بمعنی کتاب شرح گزارش روزانه و یادداشت وقایع هرروزه که اکنون بزبان فرانسه ژورنال میگویند بوده. این اصطلاح ظاهراً بعدها در ایران بهمین معنی باقی مانده و در قرنهای اخیر به معنی ’راپورت’های وقایعنگاران دولتی که از ولایات اخبار جاری را بدولت مینوشتند و بمعنی مطبوعات یومیه و هفتگی اطلاق شد. (از مجله کاوه، دورۀ دوم، شمارۀ 6: روزنامه نگاری در ایران بقلم آقای تقی زاده) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). کتابی که در آن روز بروز مطالبی قید و ثبت شود و وقایعی یادداشت کنند. (حاشیۀ کلیله و دمنه چ مینوی). دفتر قید. کتابچۀ ثبت. ورقه. (از فرهنگ ولف). معرب آن ایضاء روزنامه است بمعنی دفترچه که در آن حساب روزها و ماهها و طلوع ماه و خورشید در عرض سال نوشته شود. (ازالمنجد). تقویم. رجوع به روزنامچه شود: گزیت و خراج آنچه بد نام برد بسه روزنامه بموبد سپرد یکی آنکه بر دست گنجور بود نگهبان آن نامه دستور بود دگر تا فرستد بهر کشوری بهر کارداری وهر مهتری سه دیگر که نزدیک موبد برند گزیت سر و باژها بشمرند. فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 41). بدو روزنامه بدژها نهید یکی نامه گنجور ما را دهید. فردوسی. یکی روزنامه است مر کارها را که آنرا جهاندار دادار دارد. ناصرخسرو. نیک بنگر بروزنامۀ خویش در مپیمای خار و خس بجراب. ناصرخسرو. قانون قضاء پارس همچنان نهاده اند که ببغداد است که اگر از صد سال باز حجتی نبشته باشند نسخت آن در روزنامه های مجلس حکم مثبت است. (فارسنامه ابن بلخی ص 118). تا پای از حد بندگی بیرون نهادند در تدارک کار ایشان رسوم لشکرکشی و آداب سپاه آرایی از نوعی تقدیم فرمود که روزنامۀ سعادت باسم و صیت آن مورخ گشت. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 10). بدین ظفری که روی نمود و نصرتی که دست داد شادمانگی... افزاید... که روزنامۀ اقبال بدین معانی آراسته شود و کارنامۀ سعادت بامثال آن مطرز گردد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 125). عمید ابوالوفاء شیعی بودو او را بحوالت مذهب و اعتقاد هلاک کردند و این معنی در روزنامۀ دیوانی ظاهر است چون مطالعه کنند شبهت نماند و تهمت ساقط شود. (نقض الفضائح ص 89). مدح وزیر گفتم و سلطان و یافتم روزی ز روزنامۀ سلطان بی وزیر. سوزنی. آورده روزنامۀ دولت در آستین مهرش نهاده سورۀ والنجم اذا هوی. خاقانی. زین یک نفس درآمد و بیرون شد حیات بردیم روزنامه بدیوان صبحگاه. خاقانی. مثال داد تا پسر را سیاست کنند و آنرا تاریخ روزنامۀ عدل و انصاف گردانند. (سندبادنامه ص 225). روزنامۀ شاهی بتاریخ این پادشاه مورخ گشته است. (سندبادنامه ص 9). هرکسی روزنامه نو میکرد جان بتوقیع او گرو میکرد. نظامی. چون در آن روزنامه کرد نگاه روز بر وی چو نامه گشت سیاه. نظامی. آبی بروزنامۀ اعمال ما فشان باشد توان سترد حروف گناه از او. حافظ. ، مجازاً، تاریخ. (از یادداشت مؤلف) : چه مایه ساخته کار بزرگوار تباه خزینه های بزرگ و سپاههای گران که نیست شد بخلاف خدایگان عجم نه خرد ماند از ایشان بعالم و نه کلان بروزنامۀ ایام در همه پیداست اگر بخواهی دانست روزنامه بخوان. عنصری. هیچ خدمتی در این دولت ورای آن نیست که ایام همایون ملک را تاریخ سازند و فتوح متواتر او را در روزنامه کنند (تا) ناصیت این دولت بر تعاقب ایام باقی و موبد ماند. (عقدالعلی)، دفتری که خرید و فروش روزانه را درآن می نویسند، اوراقی مخصوص با قطع بزرگ بدون جلد که در اوقات معین چاپ میشود و حاوی اخبارروزانه و مباحث سیاسی و اجتماعی و هنری و جز آن است، روزنامه باین شکل در نتیجۀ ارتباط زیاد مردم شهر و ممالک و نیاز مردم بکسب اطلاع از اوضاع و احوال یکدیگر بوجود آمد و ببیداری مردم و نشر معارف و ادبیات یاری شایانی کرد و امروزه از لوازم ضروری زندگی ملل متمدن دنیا محسوب میشود، توسعاً به نامۀ هفتگی نیز اطلاق کنند. (فرهنگ فارسی معین). تاریخچۀ روزنامه: روزنامه همزمان با اختراع چاپ بوجود آمد ولی روزنامۀ غیر مطبوع پیش از آن وجود داشته است، در حدود قرن پنجم قبل از میلاد در رم عده ای اخبار روزانه را برای کسانی که در خارج از پایتخت زندگی میکردند بصورت نامه می نوشتند. شصت سال پیش از میلاد هنگامی که ژول سزار کنسول روم شد بولتن روزانه ای دایر کرد که در آن اخبار و آگهی های دولتی را می نوشتند. نخستین روزنامۀ نشریۀ خبری منظم چاپی در اوایل قرن هفدهم در آلمان و دیگر کشورهای اروپا تأسیس گردید. در آلمان روزنامۀ فرانکفورتر جورنال (در سال 1615 میلادی) منتشر شد. نخستین روزنامۀ فرانسوی گازت نام داشت و بعد بنام گازت دو فرانس نامیده شد. این روزنامه نخستین بار در سال 1631م. با تشویق و نظارت کاردینال ریشیلیو تأسیس گردید و انتشار آن با برخی از تغییرات تا سال 1853 ادامه داشت. نخستین روزنامۀ منظم فرانسوی بنام ژورنال دوپاری در سال 1777 انتشار یافت و تیراژ آن تا بیست هزار شماره در روز رسید. در انگلستان نیز از قرن شانزدهم و اواخر قرن هفدهم روزنامه های خبری انتشار می یافت، در سال 1641 روزنامه ای در لندن در دو صفحه انتشار یافت که عنوان یک صفحۀ آن گزارش جریانات پارلمان و صفحۀ دیگر اخبار روز بود، دانیل دفو نویسندۀ انگلیسی که کتاب او بنام روبنسون کروزئو در سراسر جهان شهرت دارد نخستین روزنامه نویسی است که ارزش و اهمیت عمومی پیدا کرد. نخستین روزنامه ای که بوسیلۀ دفو منتشر گردید رویو نام داشت و هفته ای سه بار انتشار می یافت. در سال 1785 جودالستر روزنامه ای بنام تایمز منتشر ساخت، تیراژ این روزنامه در حدود سال 1854 به پنجاه هزار شماره در روز رسید و هنوزهم انتشار آن ادامه دارد. روزنامه در سایر کشورهای اروپایی نیز از اوایل قرن هفدهم شروع بانتشار کرد. از میان کشورهای اروپایی بلژیک از کشورهایی است که ازنظر انتشار روزنامه های قدیمی اهمیت دارد. نخستین روزنامه در این کشور بنام نیوتیدنیگن در سال 1605 انتشار یافت ولی فقط از سال 1621 ببعد بود که انتشار آن منظم گردید. هلند نیز از کشورهایی بود که صنعت چاپ در آن زود رواج یافت و همراه صنعت چاپ نخستین روزنامه نیز در حدود سال 1620 منتشر شد. نخستین روزنامۀ خبری روسیه نیز در سال 1703 بوجود آمد. روزنامه در آمریکا نیز در اواخر قرن هفدهم بوجود آمد در سال 1690 یک تن ناشر و کتابفروش انگلیسی به آمریکا فرار کرد و در شهر ’بستن’ روزنامه ای بنام وقایع عمومی داخلی و خارجی منتشر کرد که از همان شماره اول، انتشار آن قدغن شد. دومین روزنامۀ آمریکایی در سال 1704 بنام بستن نیوزلتر منتشر شد و پانزده سال انتشار آن ادامه پیدا کرد. امروز آمریکا از نظر انتشار روزنامه بزرگترین کشور جهان است. تیراژ انتشار روزنامه این مملکت درسال 1950 روزانه پنجاه ملیون نسخه بود و این رقم 24% تیراژ نشریات روزانۀ سراسر جهان در آن تاریخ بشمار میرفت. در آسیا، چین قدیمی ترین کشوری است که در آن روزنامه انتشار یافته است بر طبق روایات چینی، نخستین روزنامۀ جهان در چین منتشر شده است در زمان حکومت سلسلۀ تانگ (906- 918 میلادی) در آن کشور یک روزنامۀ درباری برای نشر اخبار میان مقامات رسمی انتشار می یافت. (تلخیص از اطلاعات سالانه، سال 1341 بخش چهارم ص 1). برای آگاهی از تاریخ روزنامه در ایران رجوع به جریده نگاری در همین لغت نامه شود
کاغذی که در آن حساب یا احوال هرروزۀ کسی مرقوم باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). دفتری که در آن محاسبات یومیه را نویسند. (لغت محلی شوشتر) : اجناس خوراکی که پیشکش می آوردند... موافق طومار... صاحب جمعان بیوتات و مشرفان در روزنامچه عمل می نمایند. (تذکره الملوک ص 9). وجه واجبی را... روز بروز (در) روزنامچه قلمی و بنظر معیرالممالک میرساند. (تذکره الملوک ص 33). رجوع به روزنامه و روزنامه و روزنامجه و روزنامجات شود، تقویم قمری طوماری که آنرا روزمه نیز گویند. (از لغت محلی شوشتر).
کاغذی که در آن حساب یا احوال هرروزۀ کسی مرقوم باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). دفتری که در آن محاسبات یومیه را نویسند. (لغت محلی شوشتر) : اجناس خوراکی که پیشکش می آوردند... موافق طومار... صاحب جمعان بیوتات و مشرفان در روزنامچه عمل می نمایند. (تذکره الملوک ص 9). وجه واجبی را... روز بروز (در) روزنامچه قلمی و بنظر معیرالممالک میرساند. (تذکره الملوک ص 33). رجوع به روزنامه و روزنامه و روزنامجه و روزنامجات شود، تقویم قمری طوماری که آنرا روزمه نیز گویند. (از لغت محلی شوشتر).
مأخوذ از راهنامۀ فارسی. (ناظم الاطباء). کتابی که کشتیبانان بدان راه سپرند و بسوی لنگرگاه و جز آن پی برند. معرب راهنامه. (منتهی الارب). از فارسی راهنامه. کتاب الطریق. و آن کتابیست که ملاحان دارند شناختن مراسل و بندرها را. (از تاج العروس). و رجوع به راهنامه شود
مأخوذ از راهنامۀ فارسی. (ناظم الاطباء). کتابی که کشتیبانان بدان راه سپرند و بسوی لنگرگاه و جز آن پی برند. معرب راهنامه. (منتهی الارب). از فارسی راهنامه. کتاب الطریق. و آن کتابیست که ملاحان دارند شناختن مراسل و بندرها را. (از تاج العروس). و رجوع به راهنامه شود
روزنامه: اخبار، اخبار اغلب نا خوشایند 1ـ دیدن روزنامه در خواب، علامت آن است که در معاملات نیرنگهایی آشکار صورت می گیرد که بر شهرت شما تأثیر منفی می گذارد. 2ـ اگر خواب ببینید مشغول انتشار روزنامه ای هستید، نشانه آن است که موقعیتهایی جدید در زندگی به دست می آورید و در سایه این مو قعیتی موفق می شوید به کشورهای خارج مسافرت کنید و در آنجا دوستانی جدید بیابید. 3ـ اگر خواب ببینید می کوشید روزنامه ای مطالعه کنید اما موفق به این کار نمی شوید، نشانه آن است که در کاری شکست می خورید. لوک اویتنهاو
روزنامه: اخبار، اخبار اغلب نا خوشایند 1ـ دیدن روزنامه در خواب، علامت آن است که در معاملات نیرنگهایی آشکار صورت می گیرد که بر شهرت شما تأثیر منفی می گذارد. 2ـ اگر خواب ببینید مشغول انتشار روزنامه ای هستید، نشانه آن است که موقعیتهایی جدید در زندگی به دست می آورید و در سایه این مو قعیتی موفق می شوید به کشورهای خارج مسافرت کنید و در آنجا دوستانی جدید بیابید. 3ـ اگر خواب ببینید می کوشید روزنامه ای مطالعه کنید اما موفق به این کار نمی شوید، نشانه آن است که در کاری شکست می خورید. لوک اویتنهاو