جدول جو
جدول جو

معنی روزماه - جستجوی لغت در جدول جو

روزماه
تاریخ، حساب روزهای ماه، (ناظم الاطباء) : جمشید ... همه خلق جهان را بچهار گروه بکرد ... پس دانایان و عالمان بر سر این چهار گروه بپای کرد تا هرچه کردندی بروز و شب و ماهیان و سالیان بامداد و شبانگاه صاحب خبران روزماه خبری بوی برداشتندی و اگر کسی از آن رسم که وی نهاده بودی فراتر شدی هلاک از وی برآوردی، (ترجمه تاریخ طبری)، و رجوع به روزمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روزمهر
تصویر روزمهر
(پسرانه)
خورشید روز، درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روزگانه
تصویر روزگانه
روزی، خوراک هر روزه، وظیفه، مزد روزانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزیانه
تصویر روزیانه
روزی، رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، نصیب، قسمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزینه
تصویر روزینه
روزی، رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، نصیب، قسمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزبان
تصویر روزبان
دربان، پاسبان درگاه، نگهبان بارگاه پادشاه
پرده دار مقرّب پادشاه که در همۀ اوقات می توانسته به حضور سلطان برود و واسطۀ میان شاه و مردم باشد، پردگی، پردگین، حاجب، سادن، ایشیک آقاسی، آغاجی
نوبتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روسیاه
تصویر روسیاه
کسی که چهره اش سیاه باشد، کنایه از عاصی، گناهکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوزمان
تصویر دوزمان
رشته ای که به سوزن بکشند برای دوختن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزمره
تصویر روزمره
روزانه، هرروزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزگار
تصویر روزگار
گیتی، دنیا، زمانه، عصر، زمان، وقت، کنایه از عمر، برای مثال سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل / بیرون نمی توان کرد الاّ به روزگاران (سعدی۲ - ۵۳۰)
روزگار بردن: کنایه از روز گذراندن، وقت گذراندن، سپری کردن روزهای عمر، زندگی کردن، صبر کردن، تاخیر کردن
روزگار یافتن: کنایه از فرصت پیدا یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزمه
تصویر روزمه
حساب روز، ماه و سال، تاریخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزمگاه
تصویر رزمگاه
جای رزم، میدان جنگ، جای جنگ کردن
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نُو)
فروردین. حمل. نوروزمه:
آمد نوروزماه با گل سوری به هم
بادۀ سوری بگیر بر گل سوری بچم.
منوچهری.
نیز رجوع به نوروزمه شود، در تداول مازندرانیان، ماه اسفندارمذ. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَهْ)
تاریخ. حساب سال و ماه و روز. (از برهان قاطع). در فارسی ترجمه تاریخ است، چه عربان در عهد عمر بن خطاب خواستند حسابی برای معاملات سنواتی عمال ولایات قرار دهند که در حساب ایام و ماه اشتباهی نشود. هرمزان پارسی گفت در پارس حساب روز ازهر هفته و ماه را نگارند و آن را روزمه و ماه روز گویند و ماه روز را به موروخ معرب کردند و گردانیدند و مصدر آن توریخ شد. علی علیه السلام و حضار این قول را پسندیدند و اختیار کردند، بعد از تصرفات لفظ توریخ، تاریخ شد. (از آنندراج) (از انجمن آرا) :
شدت فرامش آن روزمه که در غزنین
ز چوب کرده رکاب و ز لیف کرده عنان.
مسعودسعد (از آنندراج).
، تقویم قمری طوماری. (لغت محلی شوشتر ذیل روزنامچه). و رجوع به روزماه و ماه روز و روزنامچه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رولمان
تصویر رولمان
فرانسوی غلت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزمگاه
تصویر رزمگاه
میدان جنگ، مکان جنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزینه
تصویر روزینه
خوراک روزانه: رزق روزیانه روزرینه، توشه، نسیب قسمت حظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روز مره
تصویر روز مره
محاوره، هر لفظ مشهور میان مردم، همه روزه
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که صورت و روی او سیاه باشد، بدهکار، عاصی، گنهکار و بد افعال، بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزگانه
تصویر روزگانه
مواجب و مزد و اجرت و روزینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
مربوط به روز، هر روزه، روز به روز
فرهنگ لغت هوشیار
دربان حاجب، نگهبان بارگاه شاهان و امیران پاسبان، سرهنگ، چاوش، جلاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزگار
تصویر روزگار
ایام، زمان، وقت، مدت
فرهنگ لغت هوشیار
نامه ای که همه روزه یا هفته ای یکبار چاپ شود و اخبار و وقایع روزانه را منتشر کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روبراه
تصویر روبراه
آماده، حاضر و مهیا برای کار، مرتب و منظم و آراسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزمه
تصویر روزمه
حساب روز و ماه و سال تاریخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روز ماه
تصویر روز ماه
حساب روز و ماه و سال تاریخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزمره
تصویر روزمره
روزانه هر روز: کار روزمره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نو ماه
تصویر نو ماه
ماه نو بدر هلال:جمع نو ماهها (اهله) : (ترامی پرسنداز نو ماهها) (کشف الاسرار 511: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روز ماه
تصویر روز ماه
حساب روز و ماه و سال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزمره
تصویر روزمره
((مَ رِّ))
روزانه، هر روزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزداد
تصویر روزداد
آکتوآلیته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روزگار
تصویر روزگار
زمانه، عصر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روزمره
تصویر روزمره
روزانه، همه روزه
فرهنگ واژه فارسی سره
روزانه، هرروزه، یومیه
فرهنگ واژه مترادف متضاد