معنی روزگانه
- روزگانه
- روزی، خوراک هر روزه، وظیفه، مزد روزانه
واژههای مرتبط با روزگانه
روزگانه
- روزگانه
- مواجب و مزد و اجرت و روزینه
روزگانه
- روزگانه
- وظیفه و مواجب و مزد و اجرت و روزینه، جزء پیشین از سر. (ناظم الاطباء)
روزیانه
- روزیانه
- روزی، رزق و خوراک هرروزه، غذای روزانه، توشه، نصیب، قسمت
روزانه
- روزانه
- مربوط به روز، هر روزه، روز به روز
روزانه
- روزانه
- مربوط به روز، وابسته به روز
روزانه
- روزانه
- مقابلِ شبانه، مربوط به روز، به اندازۀ یک روز مثلاً مصرف روزانه، در هر روز مثلاً روزانه چند لیوان آب می خورید؟، روز
روزانه
- روزانه
- Day, Daily, Daily
روزانه
- روزانه
- ежедневный , ежедневно , дневной
روزانه
- روزانه
- täglich
