جدول جو
جدول جو

معنی روزفزون - جستجوی لغت در جدول جو

روزفزون
(مَ گَ گَ دَ / دِ)
روزافزون. چیزی که هر روز بیفزاید:
فربه شده ست و روزفزون گنج و ملک و جاه
زان نیز کاسته تن بدخواه جاه تو.
فرخی.
همه ترکستان بگرفت و بخانه بنشست
بشرف روزفزون و بهنر ملک آرای.
فرخی.
و رجوع به روز افزون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روزافزون
تصویر روزافزون
(دخترانه)
روز به روز پیشرفت کننده، آنچه روز به روز بر آن افزوده می شود، نام دختر کانون، سپهسالار ماچین در داستان سمک عیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روزافزون
تصویر روزافزون
آنچه روزبه روز افزایش می یابد مثلاً حسن روزافزون، طالع روزافزون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزگون
تصویر روزگون
سفید و روشن مانند روز مانند روز، برای مثال بر دختر آمد پر از خنده لب / گشاده رخ روزگون زیر شب (فردوسی - ۱/۲۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
روشن مانند روز، (ناظم الاطباء) :
بر دختر آمد پر از خنده لب
گشاده رخ روزگون زیرشب،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
نوعی از عنب الثعلب است، (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
بی خبر تاخت بردن در روز بر سر دشمن، ضد شبیخون، (ازبرهان قاطع) (از آنندراج) (ازانجمن آرا) (از ناظم الاطباء) :
کنم آنگه خبردارت که چون است
شبیخون مصلحت یا روزخون است،
نزاری (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از روز خون
تصویر روز خون
تاخت ناگهانی بر سر دشمن در روز مقابل شبخون شبیخون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روز افزون
تصویر روز افزون
چیزی که هر روز بیافزاید و ترقی کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزافزون
تصویر روزافزون
آن چه که هر روز افزایش یابد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزخون
تصویر روزخون
یورش ناگهانی بر دشمن در روز، مقابل شبیخون
فرهنگ فارسی معین
متزاید
فرهنگ واژه مترادف متضاد