معنی روزگون - فرهنگ فارسی عمید
معنی روزگون
روزگون
سفید و روشن مانند روز مانند روز، برای مثال بر دختر آمد پر از خنده لب / گشاده رخ روزگون زیر شب (فردوسی - ۱/۲۱۹)
تصویر روزگون
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با روزگون
روزگون
روزگون
روشن مانند روز، (ناظم الاطباء) : بر دختر آمد پر از خنده لب گشاده رخ روزگون زیرشب، فردوسی
لغت نامه دهخدا
روزخون
روزخون
بی خبر تاخت بردن در روز بر سر دشمن، ضد شبیخون، (ازبرهان قاطع) (از آنندراج) (ازانجمن آرا) (از ناظم الاطباء) : کنم آنگه خبردارت که چون است شبیخون مصلحت یا روزخون است، نزاری (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
رزگون
رزگون
ظاهراً نام دیهی بوده به ماوراءالنهر یا در نواحی غزنه. (یادداشت مؤلف) : پای او افراشتند اینجا چنانک تو به رزگون راژهاافراشتی. لبیبی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.