جدول جو
جدول جو

معنی روزافکن - جستجوی لغت در جدول جو

روزافکن
تبی که یک روز در میان بروز می کند، تب غب
تصویری از روزافکن
تصویر روزافکن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روز افکن
تصویر روز افکن
تب یک روز در میان غب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزافزون
تصویر روزافزون
(دخترانه)
روز به روز پیشرفت کننده، آنچه روز به روز بر آن افزوده می شود، نام دختر کانون، سپهسالار ماچین در داستان سمک عیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نورافکن
تصویر نورافکن
پروژکتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دودافکن
تصویر دودافکن
ساحر، جادوگر که چیزهای خوش بو در آتش بیفکند و افسون بخواند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازافکن
تصویر بازافکن
قطعه ای پارچه که صوفیان و درویشان به لباس خود می دوختند، رقعه، پینه
فرهنگ فارسی عمید
چراغ برقی پر نور که برای روشن کردن حوزه ای وسیع یا نقاط دور دست بکاررود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزافزون
تصویر روزافزون
آن چه که هر روز افزایش یابد
فرهنگ فارسی معین
((اَ کَ))
چراغ های برق پرنور که برای روشن ساختن محوطه های وسیع به کار برده می شود، پروژکتور
فرهنگ فارسی معین
چراغ برق پرنور که برای دیدن جاهای دور یا روشن ساختن محوطه ای وسیع به کار می برند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزافزون
تصویر روزافزون
آنچه روزبه روز افزایش می یابد مثلاً حسن روزافزون، طالع روزافزون
فرهنگ فارسی عمید