روزافکن روزافکن تب یک روز در میان را گویند، یعنی تبی که یک روز آید و یک روز نیاید. (از برهان قاطع) (از آنندراج) (از فرهنگ شعوری) (از ناظم الاطباء). آن تب را بعربی غِب ّ خوانند. (از برهان قاطع) (از آنندراج) لغت نامه دهخدا
روزافزون روزافزون روز به روز پیشرفت کننده، آنچه روز به روز بر آن افزوده می شود، نام دختر کانون، سپهسالار ماچین در داستان سمک عیار فرهنگ نامهای ایرانی
نورافکن نورافکن چراغ برقی پر نور که برای روشن کردن حوزه ای وسیع یا نقاط دور دست بکاررود فرهنگ لغت هوشیار
نورافکن نورافکن چراغ های برق پرنور که برای روشن ساختن محوطه های وسیع به کار برده می شود، پروژکتور فرهنگ فارسی معین