محمد بن احمد بن ساره بن جعفر روذدشتی اصفهانی مکنی به ابوعبدالله ، وی در بغداد سکونت گزید و از ابوسعد مالینی و محمد بن محمد بن مخلد عطار و دیگران استماع حدیث کرد و ابوبکر انصاری از وی روایت کند. وی بسال 464 ه. ق. درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
محمد بن احمد بن ساره بن جعفر روذدشتی اصفهانی مکنی به ابوعبدالله ، وی در بغداد سکونت گزید و از ابوسعد مالینی و محمد بن محمد بن مخلد عطار و دیگران استماع حدیث کرد و ابوبکر انصاری از وی روایت کند. وی بسال 464 هَ. ق. درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
شهری است بر حد میان پارس و کرمان، منزل کاروان است و سردسیر است، (حدود العالم)، شهرکی است نزدیک ابرقویه در سرزمین فارس، ابن البناء گوید، روذان از نواحی کرمان و آنرا سه شهر بود: اناس و ادکان و ابان، و قصبۀ روذان حصنی استوار داشته و آنرا هشت در بوده است، (از معجم البلدان)، رجوع به رودان (ناحیه ای در جنوب کرمان) شود شهرکی است (از دیلمان به طبرستان از پادشایی استندار اندر کوه و شکستگیها. و از روذان جامۀ سرخ خیزد پشمین که از وی بارانی کنند و بهمه جهان برند و گلیمهای کبود خیزد که هم به ناحیت طبرستان بکار دارند. (حدود العالم) رودان، شهرکی است از قرنین کوچکتر نزدیک فیروزقند، از طرف راست کسی که از بست بسوی رخد رود، (اصطخری از حاشیۀ تاریخ سیستان 304)، رجوع به رودان شود
شهری است بر حد میان پارس و کرمان، منزل کاروان است و سردسیر است، (حدود العالم)، شهرکی است نزدیک ابرقویه در سرزمین فارس، ابن البناء گوید، روذان از نواحی کرمان و آنرا سه شهر بود: اناس و ادکان و ابان، و قصبۀ روذان حصنی استوار داشته و آنرا هشت در بوده است، (از معجم البلدان)، رجوع به رودان (ناحیه ای در جنوب کرمان) شود شهرکی است (از دیلمان به طبرستان از پادشایی استندار اندر کوه و شکستگیها. و از روذان جامۀ سرخ خیزد پشمین که از وی بارانی کنند و بهمه جهان برند و گلیمهای کبود خیزد که هم به ناحیت طبرستان بکار دارند. (حدود العالم) رودان، شهرکی است از قرنین کوچکتر نزدیک فیروزقند، از طرف راست کسی که از بست بسوی رخد رود، (اصطخری از حاشیۀ تاریخ سیستان 304)، رجوع به رودان شود
ابراهیم بن احمد بن منصور شیرازی روذوی مکنی به ابواسحاق. وی از علی بن محمد زیادآبادی و فضل بن عباس و جز آن دو، روایت کرد و بسال 318 ه. ق. درگذشت. (از انساب سمعانی)
ابراهیم بن احمد بن منصور شیرازی روذوی مکنی به ابواسحاق. وی از علی بن محمد زیادآبادی و فضل بن عباس و جز آن دو، روایت کرد و بسال 318 هَ. ق. درگذشت. (از انساب سمعانی)
مدغم مروالروذ است و جمیع اهل خراسان آن را چنین تلفظ کنند. (از معجم البلدان). رجوع به مروالرود شود. این نام در شعر ذیل از سنائی (دیوان چ مدرس رضوی ص 325) به تخفیف راء آمده است: غم نباشدبیش ما را زان سپس روزی که ما از نشابور و مروذ و مرو زی همدان شویم
مدغم مروالروذ است و جمیع اهل خراسان آن را چنین تلفظ کنند. (از معجم البلدان). رجوع به مروالرود شود. این نام در شعر ذیل از سنائی (دیوان چ مدرس رضوی ص 325) به تخفیف راء آمده است: غم نباشدبیش ما را زان سپس روزی که ما از نشابور و مروذ و مرو زی هَمْدان شویم
زمانی که از طلوع آفتاب آغاز و به غروب ختم شود نهار روج مقابل شب لیل. یا روز امید و بیم قیامت رستاخیز. یا روز بخیر سلام و تعرفی است که در روز به شخصی که ملاقات کنند میگویند، شبانه روز: (او را بر تو سه روز حق مهمانی است) (کشف الاسرار 501: 2) یا روز بازار روزی که مردم در جایی جمع شوند و خرید و فروخت کنند، رونق کار و بار گرمی بازار، روزقیامت. یا روز باز خواست روز قیامت. یا روز برات روز جک. یا روز جک (چک) روز پانزدهم شعبان که روز برات است و شب این روز را شب جک و شب برات نامند. یا روز خوش ایام خوش، دوره جوانی. یا روز درنگ روز قیامت. یا روز سیاه (سیه) روز بد یوم نحس، روز ماتم، آزار تشویش. یا روز شمار روز قیامت. یا روز فراخ زمانی که بعد از طلوع صبح تا غروب را شامل است. یا روز کار روز جنگ. یا روز کوشش روز جنگ و جدال. یا روز مظالم رزو دادخواهی، روز قیامت. یا روز نام و ننگ روز جنگ و جدال، روز ساز و آواز. یا روز ننگ و نبرد روز جنگ و جدال، ظاهر آشکار، روزگار دوره فرصت: (امروز روز فلانی است)
زمانی که از طلوع آفتاب آغاز و به غروب ختم شود نهار روج مقابل شب لیل. یا روز امید و بیم قیامت رستاخیز. یا روز بخیر سلام و تعرفی است که در روز به شخصی که ملاقات کنند میگویند، شبانه روز: (او را بر تو سه روز حق مهمانی است) (کشف الاسرار 501: 2) یا روز بازار روزی که مردم در جایی جمع شوند و خرید و فروخت کنند، رونق کار و بار گرمی بازار، روزقیامت. یا روز باز خواست روز قیامت. یا روز برات روز جک. یا روز جک (چک) روز پانزدهم شعبان که روز برات است و شب این روز را شب جک و شب برات نامند. یا روز خوش ایام خوش، دوره جوانی. یا روز درنگ روز قیامت. یا روز سیاه (سیه) روز بد یوم نحس، روز ماتم، آزار تشویش. یا روز شمار روز قیامت. یا روز فراخ زمانی که بعد از طلوع صبح تا غروب را شامل است. یا روز کار روز جنگ. یا روز کوشش روز جنگ و جدال. یا روز مظالم رزو دادخواهی، روز قیامت. یا روز نام و ننگ روز جنگ و جدال، روز ساز و آواز. یا روز ننگ و نبرد روز جنگ و جدال، ظاهر آشکار، روزگار دوره فرصت: (امروز روز فلانی است)
بد آدم بد جانوری است از رده پستانداران گوشتخوار از نوع سگ. پوستش برنگهای سیاه سرخ زرد و بسیار نرم است و آنرا آستر جامه کنند. دمی بزرگ و پر مو دارد و به حیله گری مشهور است. یا روباه زرد آفتاب خورشید. هر فرد از قوم روس
بد آدم بد جانوری است از رده پستانداران گوشتخوار از نوع سگ. پوستش برنگهای سیاه سرخ زرد و بسیار نرم است و آنرا آستر جامه کنند. دمی بزرگ و پر مو دارد و به حیله گری مشهور است. یا روباه زرد آفتاب خورشید. هر فرد از قوم روس