گورکن، آنکه پیشه اش کندن گور و به خاک سپردن مردگان است، در علم زیست شناسی پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجه های قوی و تیز، پوزۀ باریک و موهای خاکستری که در زیر زمین دالان هایی برای پنهان شدن حفر می کند و شب ها برای شکار بیرون می آید، رودک
گورکن، آنکه پیشه اش کندن گور و به خاک سپردن مردگان است، در علم زیست شناسی پستانداری با بدن پهن و سنگین، پنجه های قوی و تیز، پوزۀ باریک و موهای خاکستری که در زیر زمین دالان هایی برای پنهان شدن حفر می کند و شب ها برای شکار بیرون می آید، رودَک
قریه ای است در حدود دوفرسنگی میانۀ شمال و مشرق خشت. (از فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان کمارج بخش خشت از شهرستان کازرون واقع در دوازده هزارگزی شمال ’کنارتخته’ و جنوب غربی کتل رودک و در کنار راه شوسۀ شیراز ببوشهر. در جلگه قرار دارد و هوای آن گرم است. سکنۀ آن 156 تن است. آب آن از رود خان شاپور و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و لیمو، و شغل مردم زراعت و قالی و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
قریه ای است در حدود دوفرسنگی میانۀ شمال و مشرق خشت. (از فارسنامۀ ناصری). دهی است از دهستان کمارج بخش خشت از شهرستان کازرون واقع در دوازده هزارگزی شمال ’کنارتخته’ و جنوب غربی کتل رودک و در کنار راه شوسۀ شیراز ببوشهر. در جلگه قرار دارد و هوای آن گرم است. سکنۀ آن 156 تن است. آب آن از رود خان شاپور و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما و لیمو، و شغل مردم زراعت و قالی و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
قسمت لوله ای شکل دستگاه گوارش مهره داران که بین معده و مخرج قرار دارد و عمل هضم و جذب در آن کامل می شود مرغ سر بریده و پر کنده، گوسفند و هر حیوان دیگری که پشم و موی آن را کنده و برای بریان کردن آماده کرده باشند، روذق درخت برگ ریخته رودۀ باریک: رودۀ کوچک، در علم زیست شناسی از قسمت های دستگاه گوارش که پس از معده قرار دارد و شامل دوازدهه، رودۀ صائم و ایلئوم است و طول آن در انسان از انتهای معده تا ابتدای رودۀ بزرگ نزدیک به هشت متر و قطرش ۳ سانتی متر است رودۀ بزرگ: رودۀ فراخ، در علم زیست شناسی از قسمت های دستگاه گوارش که در دنبالۀ رودۀ باریک قرار دارد و شامل بخش بالارونده، کولون و راست روده است. قطر آن ۷ سانتی متر و طولش ۵/۱ متر است. بخش ابتدایی آن رودۀ کور یا اعور نامیده می شود رودۀ صائم: در علم زیست شناسی قسمتی از رودۀ باریک که بین دوازدهه (اثناعشر) و ایلئوم قرار دارد و طول آن نزدیک به دو متر است رودۀ کور: رودۀ اعور، در علم زیست شناسی قسمت ابتدایی رودۀ بزرگ که شبیه کیسه است و در انتهای آن زائدۀ آپاندیس قرار دارد
قسمت لوله ای شکل دستگاه گوارش مهره داران که بین معده و مخرج قرار دارد و عمل هضم و جذب در آن کامل می شود مرغ سر بریده و پَر کَنده، گوسفند و هر حیوان دیگری که پشم و موی آن را کنده و برای بریان کردن آماده کرده باشند، روذق درخت برگ ریخته رودۀ باریک: رودۀ کوچک، در علم زیست شناسی از قسمت های دستگاه گوارش که پس از معده قرار دارد و شامل دوازدهه، رودۀ صائم و ایلئوم است و طول آن در انسان از انتهای معده تا ابتدای رودۀ بزرگ نزدیک به هشت متر و قطرش ۳ سانتی متر است رودۀ بزرگ: رودۀ فراخ، در علم زیست شناسی از قسمت های دستگاه گوارش که در دنبالۀ رودۀ باریک قرار دارد و شامل بخش بالارونده، کولون و راست روده است. قطر آن ۷ سانتی متر و طولش ۵/۱ متر است. بخش ابتدایی آن رودۀ کور یا اعور نامیده می شود رودۀ صائم: در علم زیست شناسی قسمتی از رودۀ باریک که بین دوازدهه (اثناعشر) و ایلئوم قرار دارد و طول آن نزدیک به دو متر است رودۀ کور: رودۀ اعور، در علم زیست شناسی قسمت ابتدایی رودۀ بزرگ که شبیه کیسه است و در انتهای آن زائدۀ آپاندیس قرار دارد
روناس، گیاهی پایا و خودرو با برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد رنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد، رودنگ، روین، روینگ، رویناس، روغناس، زغنار
روناس، گیاهی پایا و خودرو با برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد رنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد، رودَنگ، رویَن، رویَنگ، رویناس، روغناس، زُغنار
نعت مفعولی از مصدر رودکه. رجوع به رودکه شود، زیبا شده. کسی که او را زیبا ساخته باشند. (از اقرب الموارد). غلام مرودک، کودک نوجوان خوشگل. (ناظم الاطباء). رودک
نعت مفعولی از مصدر رودکه. رجوع به رودکه شود، زیبا شده. کسی که او را زیبا ساخته باشند. (از اقرب الموارد). غلام مرودک، کودک نوجوان خوشگل. (ناظم الاطباء). رودک
جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی مکنی به ابوعبدالله از شعرای شیرین زبان فارسی است. وی بسال 329 ه. ق. در رودک وفات یافت. (لباب الانساب). آقای دکتر صفا در تاریخ ادبیات در ایران آرد: کنیه و نام و نسب رودکی در الانساب سمعانی ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم یاد شده و در تذکرۀ دولتشاه سمرقندی و آتشکدۀ آذر بیگدلی و مجمعالفصحاء هدایت، ابوالحسن آمده و قول سمعانی را به سبب قدمت صحیحتر میتوان پنداشت و وی را به سبب انتساب به رودک سمرقند، رودکی گفته اند. مولد رودکی در قریۀ بنج از قرای رودک سمرقند بود. بنج از قرای بزرگ رودک ومرکز آن بوده و بهمین سبب به بنج رودک شهرت داشته است. ولادت رودکی بحدس باید در اواسط قرن سوم اتفاق افتاده باشد. از آغاز حیات او و کیفیت تحصیلاتش اطلاع دقیق در دست نیست. عوفی گفته است که ’چنان ذکی و تیزفهم بود که در هشت سالگی قرآن تمامت حفظ کرد و قرائت بیاموخت و شعر گفتن گرفت و معانی دقیق میگفت چنانکه خلق بوی اقبال نمودند و رغبت او زیادت شد و او را آفریدگار تعالی آوازی خوش و صوتی دلکش داده بود و بسبب آواز در مطربی افتاده بود و از ابوالعبک بختیار که در آن صنعت صاحب اخبار بود بربط بیاموخت و در آن ماهرشد... و امیر نصر بن سامانی او را بقربت حضرت خود مخصوص گردانید و کارش بالا گرفت...’. عوفی در مقدمۀ همین سخنان نوشته است که ’از مادر نابینا آمده’ لیکن سمعانی و نظامی عروضی و صاحب تاریخ سیستان بکوری او اشارتی ندارند. اما از شاعران قریب العهد باو اشارات صریح در این باره در دست است، از طرفی دیگر در اشعار شاعر به اشاراتی بازمیخوریم که دلالت بر بینایی او دریک زمان میکنند و این اشارات مایۀ حیرت خواننده می شود چنانکه یا باید در صحت این ابیات و یا در صحت نقل آنها تردید کرد و یا پنداشت که رودکی در قسمتی از زندگانی خود بینا بوده و بعد کور شده است. رودکی بنابتصریح سمعانی در الانساب بسال 329 ه. ق. در مولد خود یعنی قریۀ بنج درگذشت و همانجا بخاک سپرده شد. ممدوحان رودکی: رودکی بدربار آل سامان و از میان سامانیان به امیر سعید نصر بن احمد بن اسماعیل (301- 331) اختصاص داشت اما بعید نیست که پیش از امیرنصر دربار پادشاه دیگر یعنی مثلا احمد بن اسماعیل (متوفی در 301) را نیز درک کرده باشد. دیگر از ممدوحان رودکی امیر شهید ابوجعفر احمد بن محمد بن خلف بن اللیث، معروف به بانویه از امرای صفاری بود که از سال 311 تا 352 ه. ق. حکومت میکرد. دیگر از ممدوحان رودکی ماکان بن کاکی و ابوالفضل بلعمی وزیر معروف سامانی است. این وزیر دانشمند بنا به روایت سمعانی او را در میان عرب و عجم بی نظیر میدانست، و انعام جزیل او به رودکی زبانزد شاعران بعد بود و ظاهراً مشوق رودکی در نظم کلیله و دمنه همین وزیر دانشمند بوده است. اشعار و آثار رودکی: رودکی مسلماً یکی از بزرگترین شاعران ایران است. سمعانی در وصف او گفته است ’قیل انه اول من قال الشعر الجید بالفارسیه و قال ابوسعد الادریس الحافظ: ابوعبدالﷲ الروذکی کان مقدماً فی الشعر بالفارسیه فی زمانه علی اقرانه’. توجهی که شعرای بزرگ ایران از قبیل شهید بلخی و کسائی و نظامی عروضی و عنصری و فرخی وسوزنی به سخن رودکی داشته و اغلب به تضمین اشعار اویا ذکر عظمت وی در شاعری مبادرت ورزیده اند جملگی مؤید سخن سمعانی است. در کثرث اشعار رودکی بحثی نیست و حداقل اشعار او را به صدهزار بیت تخمین زده اند امااکنون از آن همه اشعار جز چند قطعه و قصیده چیزی دردست نیست. مهمترین اثر رودکی که اکنون جز ابیات پراکنده ای از آن باقی نمانده کلیله و دمنۀ منظوم است که بفرمان امیرنصر انجام شد و گویا ابوالفضل بلعمی دراین کار بی تأثیر نبود. این منظومه، مثنوی و ببحر رمل مسدس سروده شده است. رودکی غیر از کلیله و دمنه مثنویهای دیگری نیز داشت و از آن جمله است یک مثنوی ببحر متقارب و یک مثنوی ببحر خفیف و یک مثنوی ببحر هزج مسدس و یک مثنوی دیگر ببحر سریع که از همه آنها ابیات پراکنده ای دردست داریم. (از تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر ذبیح الله صفا ج 1 صص 374- 391). رجوع به شرح احوال و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی و رودکی آثار منظوم چ مسکو 1964 میلادی و لباب الالباب عوفی و تاریخ سیستان ص 317- 323- 183- 347- 325- و مجمع الفصحا ج 1 ص 237 و چهار مقاله و سخن و سخنوران تألیف فروزانفر و تذکرۀ دولتشاه سمرقندی شود
جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی مکنی به ابوعبدالله از شعرای شیرین زبان فارسی است. وی بسال 329 هَ. ق. در رودک وفات یافت. (لباب الانساب). آقای دکتر صفا در تاریخ ادبیات در ایران آرد: کنیه و نام و نسب رودکی در الانساب سمعانی ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم یاد شده و در تذکرۀ دولتشاه سمرقندی و آتشکدۀ آذر بیگدلی و مجمعالفصحاء هدایت، ابوالحسن آمده و قول سمعانی را به سبب قدمت صحیحتر میتوان پنداشت و وی را به سبب انتساب به رودک سمرقند، رودکی گفته اند. مولد رودکی در قریۀ بنج از قرای رودک سمرقند بود. بنج از قرای بزرگ رودک ومرکز آن بوده و بهمین سبب به بنج رودک شهرت داشته است. ولادت رودکی بحدس باید در اواسط قرن سوم اتفاق افتاده باشد. از آغاز حیات او و کیفیت تحصیلاتش اطلاع دقیق در دست نیست. عوفی گفته است که ’چنان ذکی و تیزفهم بود که در هشت سالگی قرآن تمامت حفظ کرد و قرائت بیاموخت و شعر گفتن گرفت و معانی دقیق میگفت چنانکه خلق بوی اقبال نمودند و رغبت او زیادت شد و او را آفریدگار تعالی آوازی خوش و صوتی دلکش داده بود و بسبب آواز در مطربی افتاده بود و از ابوالعبک بختیار که در آن صنعت صاحب اخبار بود بربط بیاموخت و در آن ماهرشد... و امیر نصر بن سامانی او را بقربت حضرت خود مخصوص گردانید و کارش بالا گرفت...’. عوفی در مقدمۀ همین سخنان نوشته است که ’از مادر نابینا آمده’ لیکن سمعانی و نظامی عروضی و صاحب تاریخ سیستان بکوری او اشارتی ندارند. اما از شاعران قریب العهد باو اشارات صریح در این باره در دست است، از طرفی دیگر در اشعار شاعر به اشاراتی بازمیخوریم که دلالت بر بینایی او دریک زمان میکنند و این اشارات مایۀ حیرت خواننده می شود چنانکه یا باید در صحت این ابیات و یا در صحت نقل آنها تردید کرد و یا پنداشت که رودکی در قسمتی از زندگانی خود بینا بوده و بعد کور شده است. رودکی بنابتصریح سمعانی در الانساب بسال 329 هَ. ق. در مولد خود یعنی قریۀ بنج درگذشت و همانجا بخاک سپرده شد. ممدوحان رودکی: رودکی بدربار آل سامان و از میان سامانیان به امیر سعید نصر بن احمد بن اسماعیل (301- 331) اختصاص داشت اما بعید نیست که پیش از امیرنصر دربار پادشاه دیگر یعنی مثلا احمد بن اسماعیل (متوفی در 301) را نیز درک کرده باشد. دیگر از ممدوحان رودکی امیر شهید ابوجعفر احمد بن محمد بن خلف بن اللیث، معروف به بانویه از امرای صفاری بود که از سال 311 تا 352 هَ. ق. حکومت میکرد. دیگر از ممدوحان رودکی ماکان بن کاکی و ابوالفضل بلعمی وزیر معروف سامانی است. این وزیر دانشمند بنا به روایت سمعانی او را در میان عرب و عجم بی نظیر میدانست، و انعام جزیل او به رودکی زبانزد شاعران بعد بود و ظاهراً مشوق رودکی در نظم کلیله و دمنه همین وزیر دانشمند بوده است. اشعار و آثار رودکی: رودکی مسلماً یکی از بزرگترین شاعران ایران است. سمعانی در وصف او گفته است ’قیل انه اول من قال الشعر الجید بالفارسیه و قال ابوسعد الادریس الحافظ: ابوعبدالﷲ الروذکی کان مقدماً فی الشعر بالفارسیه فی زمانه علی اقرانه’. توجهی که شعرای بزرگ ایران از قبیل شهید بلخی و کسائی و نظامی عروضی و عنصری و فرخی وسوزنی به سخن رودکی داشته و اغلب به تضمین اشعار اویا ذکر عظمت وی در شاعری مبادرت ورزیده اند جملگی مؤید سخن سمعانی است. در کثرث اشعار رودکی بحثی نیست و حداقل اشعار او را به صدهزار بیت تخمین زده اند امااکنون از آن همه اشعار جز چند قطعه و قصیده چیزی دردست نیست. مهمترین اثر رودکی که اکنون جز ابیات پراکنده ای از آن باقی نمانده کلیله و دمنۀ منظوم است که بفرمان امیرنصر انجام شد و گویا ابوالفضل بلعمی دراین کار بی تأثیر نبود. این منظومه، مثنوی و ببحر رمل مسدس سروده شده است. رودکی غیر از کلیله و دمنه مثنویهای دیگری نیز داشت و از آن جمله است یک مثنوی ببحر متقارب و یک مثنوی ببحر خفیف و یک مثنوی ببحر هزج مسدس و یک مثنوی دیگر ببحر سریع که از همه آنها ابیات پراکنده ای دردست داریم. (از تاریخ ادبیات در ایران تألیف دکتر ذبیح الله صفا ج 1 صص 374- 391). رجوع به شرح احوال و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی و رودکی آثار منظوم چ مسکو 1964 میلادی و لباب الالباب عوفی و تاریخ سیستان ص 317- 323- 183- 347- 325- و مجمع الفصحا ج 1 ص 237 و چهار مقاله و سخن و سخنوران تألیف فروزانفر و تذکرۀ دولتشاه سمرقندی شود
تصغیر رند است که محیل و زیرک باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) ، غلام بچه و کودک. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). آقای دکتر معین در حاشیۀبرهان نویسد: ’مصحف ریدک’ است. رجوع به ریدک شود
تصغیر رند است که محیل و زیرک باشد. (برهان قاطع) (آنندراج) ، غلام بچه و کودک. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). آقای دکتر معین در حاشیۀبرهان نویسد: ’مصحف ریدک’ است. رجوع به ریدک شود
صغیر، کوچک، طفل و بچه کوچک صغیر، فرزندی که بحد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر) طفل، جمع کودکان: و زنان و کودکان را اسیر گردانیدند. یا کودک غازی. پسر بازیکن که پیش آهنگ دیگران بود و پیش از آنان از چنبر بگذرد: باد چالاک در رسن بازی سر تو همچو کودک غازی. (کمال اسماعیل)، جوان: بازرگانی که زن نیکو و کودک گزیند و عمر در سفر گذارد
صغیر، کوچک، طفل و بچه کوچک صغیر، فرزندی که بحد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر) طفل، جمع کودکان: و زنان و کودکان را اسیر گردانیدند. یا کودک غازی. پسر بازیکن که پیش آهنگ دیگران بود و پیش از آنان از چنبر بگذرد: باد چالاک در رسن بازی سر تو همچو کودک غازی. (کمال اسماعیل)، جوان: بازرگانی که زن نیکو و کودک گزیند و عمر در سفر گذارد
امتلا معده پری معده. توضیح: تنبلی و خستگی عضلات معده یا ضعف اعصاب معده که موجب کندکاری جدار عضلانی آن شود و بالنتیجه سبب دیر گذشتن غذا از معده گردد پری و انباشته بودن معده از پر خوری و بالنتیجه ضعف جدار آن با پری معده امتلا معده ثقل
امتلا معده پری معده. توضیح: تنبلی و خستگی عضلات معده یا ضعف اعصاب معده که موجب کندکاری جدار عضلانی آن شود و بالنتیجه سبب دیر گذشتن غذا از معده گردد پری و انباشته بودن معده از پر خوری و بالنتیجه ضعف جدار آن با پری معده امتلا معده ثقل
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود