جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رودل

رودل

رودل
امتلا معده پری معده. توضیح: تنبلی و خستگی عضلات معده یا ضعف اعصاب معده که موجب کندکاری جدار عضلانی آن شود و بالنتیجه سبب دیر گذشتن غذا از معده گردد پری و انباشته بودن معده از پر خوری و بالنتیجه ضعف جدار آن با پری معده امتلا معده ثقل
فرهنگ لغت هوشیار

رودل

رودل
امتلای معده، پری معده، یبوست مزاج، اختلال دستگاه گوارش که احتیاج به خوردن مسهل پیدا شود
رودل
فرهنگ فارسی عمید

رودل

رودل
در تداول عامه، ثقل معده. امتلای معده. رجوع به رودل کردن شود
لغت نامه دهخدا

دودل

دودل
متردد، شکاک، مردد، متفکر، سراسیمه برعکس یکدله، ارتیاب
دودل
فرهنگ لغت هوشیار

روال

روال
آب دهان، آب دهان ستور روش سیرت، نظم ترتیب. آب دهان (ستور و غیره)
روال
فرهنگ لغت هوشیار

روده

روده
لوله های درازی که شکم انسان و حیوان است و مجرای غذا و اسباب هضم آن است
فرهنگ لغت هوشیار