- رواد
- زمین پست و بلند و پر آب و علف، سبزه زار چراگاه مرتع
معنی رواد - جستجوی لغت در جدول جو
- رواد
- زمین پست و بلند، زمین پشته پشته و پرآب و علف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع رادفه، پایجوش های کویک نخل
جمع رادعه، باز دارنده ها جمع رادعه بازدارنده ها
مردم عقب مانده و درپی آینده، حروف ث، خ، ذ، ض، ظ، غ (ثخذ و ضظغ) که در آخر حروف ابجد قرار دارند
نرم رفتن، نرم راندن، مولش دادن
شعر سرود
شعر، سخن منظوم، برای مثال دگر نخواهم گفتن همی ثنا و غزل / که رفت یکسره بازار و قیمت سرواد (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۷۹)
جریان
جاری، روح
رواج، روا
دفاع کننده
رواگ
ماتکان
میرش مردن (فعل سوم شخص مفرد فعل دعایی از بودن) بود باشد
شتابنده تیز رو، کرم ریزه
زمین پست و بلند و پر آب و علف، سبزه زار چراگاه مرتع
باز گرداندن
پرگوی، غرنده، اژدر ماهی
عالم بعلم هیئت
رشد، به راه شده، راه راست یافتن
جمع راوی، باز گویندگان، چمانیان (ساقیان)، آب برکشندگان
رونده، آنچه یا آنکه راه رود
آب دهان
آب دهان، آب دهان ستور روش سیرت، نظم ترتیب. آب دهان (ستور و غیره)
خاکستر
خواب خفت خفتن غنودن، خواب
سقف مقدم خانه، پیشخانه، ایوان، سایبان
جمع رافد رافده، تیرهای بام
پویه، ترفند