- رهیص
- سخت گیر
معنی رهیص - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به هم پیوسته، روبند برای زنان
ارزان، کم بها
مرهون، گرو کرده شده
سوده، شکسته
شراب، باده
سم سودگی در ستور، شتر پر شیر، خاکریزان، کمان باریک
سست نرم و نازک
والا دگر چینه کش
گروگذاشته شده، مرهون
ارزان، کم بها
رونده، راه افتاده، مسافر، راهی
چینه گونه ای دیوار با گل، گل چینه فشردن، نکوهیدن، در پیش شدن، شتابانیدن
رونده، راه افتاده، رهرو، مسافر، غلام، بنده، چاکر، برای مثال کمند از رهی بستد و داد خم / بینداخت خوار و نزد هیچ دم (فردوسی - ۱/۲۰۰)