- رمل
- ریگ نرم، شن، ماسه
معنی رمل - جستجوی لغت در جدول جو
- رمل
- ریگ، ریگ نرم، شن، ماسه، علمی که به عقیدۀ برخی از مردم به وسیلۀ آن می توان پیشگویی کرد و طالع کسی را به دست آورد، وسیله ای که با آن فال می گیرند و پیشگویی می کنند
- رمل
- در علم عروض بحری که از تکرار سه یا چهار بار فاعلاتن حاصل شود
- رمل
- حصیر بافتن، بحری از نوزده بحر شعر مبتنی بر تکرار شش یا هشت بار فاعلاتن در هر بیت، بحر شانزدهم از اصول موسیقی قدیم
- رمل ((رَ مَ))
- باران کم، فزونی، زیادی
- رمل ((رَ مْ))
- شن، ریگ نرم، فنی برای پیشگویی و طالع بینی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریگ یک دانه یا یک توده سمیره سیاه (سمیره خط)
سال بی باران
بی زن: زن نگرفته زن مرده زن رها، نیازمند بی برگ بینوا، سال بی باران مرد بی زن مرد عزب مرد زن مرده بیوه بدبخت و فقیر، محتاج درویش و بیچاره مرد بی توشه مفلس مسکین، جمع ارامل و ارامیل و ارامله
غله نارس نخود و لوبیا و مانند آنها که نرسیده باشد و آنرا بریان کنند و بخورند
کفتار از جانوران
هزار اسپند از گیاهان دارویی سیر زرد اسفند
زن گول، پیر زن مردنی
آلوده شدن به خون
اسفند، در علم زیست شناسی گیاهی خودرو، با گل های سفید کوچک و دانه های ریز سیاه، در علم زیست شناسی دانۀ خوش بوی این گیاه که آن را برای دفع چشم زخم در آتش می ریزند، اسپندارمذ
دلمل، غلۀ نارس، دانه ای که هنوز نرسیده و سفت نشده باشد، نخود و لوبیا که سبز رنگ و در غلاف باشد
ترابردن
فرانسوی بم نشان یکی از علامات تغییر دهنده است که قبل از نوتها گذارده شود. ای علامت صدای نوت را نیم پرده پایین میاورد. بعبارت دیگر صدای نوت را نیم پرده بم میکند مقابل دیز
امیدوار
دمبل، دنبل، قرحه که برآید و میان آن چرک کند و گاه سرباز کند و گاهی محتاج نشتر شود
آرزورسان، یاری گر
فرانسوی خس خس خس خس سینه صدای خس خس خاصی که در بعض امراض و التهابات قصبه الریه و برونشها و خانه های ششی هنگامی که بریه گوش دهند استماع شود خس خس صدری
درخت راج
مقابل زن، وقتی که بالغ شده محتلم گردد یا از وقتی که متولد می شود اطلاق رجل بر آن گردد، به معنای مرد می باشد
مرتب و منظم کردن چیزی، شیوا و رسا گفتن سخن را، خوبی و آراستگی هر چیز
ترک کردن شهری را، کوچ کردن منزل، ماوی، رخت و اسباب و اثاث که در سفر با خود بردارند، پالان شتر، و نیز بمعنای دو تخته وصل به هم را گویند که باز و بسته می شود و کتاب یا قرآن را در موقع خواندن روی آن می گذارند
عدل، نیم من سنگ مکه و آن دوازده اوقیه است، مقیاس وزن مایعات، برابر دوازده اوقیه یا 48 مثقال، و بمعنای مرد سست و بیحال
سیر و رفتار نرم، رفتار و روش ملایم جمع رسول
خسیس، حقیر، رذیل
بره ماده
سلمه از گیاهان سرمک آکندگی خوشه پردانگی
کبت نر (زنبور عسل)