جدول جو
جدول جو

معنی رمرم - جستجوی لغت در جدول جو

رمرم(رَ رَ)
قرطم بری یا قرصف است. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی). رمرام. رجوع به رمرام شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رمارم
تصویر رمارم
گلهگله، دسته دسته، گروه گروه، پیدرپی، پیاپی، گوناگون، برای مثال گویند که فرمانبر جم بود جهان پاک / دیو و پری و دام و دد و خلق رمارم (عنصری - ۲۰۲)، مقابل، برابر، برای مثال بسیار مگوی هر چه یابی / با خار مدار گل، رمارم (ناصرخسرو - ۱۴۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمیم
تصویر رمیم
پوسیده، کهنه، استخوان پوسیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفرم
تصویر رفرم
ایجاد تغییرات در ساختارهای سیاسی، اقتصادی یا، اداری یک کشور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رمم
تصویر رمم
رمّه، استخوان پوسیده
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
درختی است. (مهذب الاسماء). یک قسم درخت است. (ناظم الاطباء) ، گیاهی است تیره گون. (آنندراج). گیاهی است بهاری. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد از الصحاح). قرطم بری است. گویند قرصعنه است و برگ آن خرد و پهن و خاکی رنگ و جهت دفع مضرت سم مار و کژدم و انواع هوام نگاه می دارند و طریق استعمال آن آن است که برگ آن را در آب اندازند و بگذارند تا قوت آن در آب آید پس آن آب را به او دهند که او را گزیده و قلی که از آن حاصل می شود ضعیف از قلی اشنان است. (از مخزن الادویه). در تذکرۀ داود ضریر انطاکی رمرم آمده است. رجوع به رمرم شود
لغت نامه دهخدا
(رَ تُرْرِ رِ)
از دارات عرب است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
خرمرمت و لوقیامات، شهر کوچک است که در او باغستان و میوۀ بسیار باشد و هوائی در غایت خوبی. حقوق دیوانیش شانزده هزاروششصد دینار است و از مواضع ولایات ارمن بشمار میرود. (از نزهه القلوب چ لیدن ص 101)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْعَ رَ رَ)
عبدالله ، مکنی به ابوالقاسم. وفات او به بطایح. او راست: کتاب الخراج. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ)
مخفف مرهم است و آن چیزی باشد که بر زخم بندند. (برهان) (آنندراج) :
کای محمد رو طبیب حاذق صادق توئی
خلق کن با خلق و درنه درد ایشان را مرم.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(مُ رِم م)
نعت فاعلی است از مصدر ارمام. رجوع به ارمام شود، ناقه مرم، شتر مادۀ فربه با استخوان مغزدار، یا ناقه که در استخوانش اندک مغز مانده باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رُ مُ)
دختران زیرک. (منتهی الارب) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(رِ مَ)
جمع واژۀ رمّه. (اقرب الموارد). حبل رمم، رسن کهنه و پوسیده. (منتهی الارب). رجوع به رمه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ رَ)
از هر گونه بود. (فرهنگ اسدی) (اوبهی). گوناگون. (برهان) :
گویند که فرمانبر جم گشت جهان پاک
دیو و پری و خلق و دد و دام رمارم.
عنصری (از فرهنگ اسدی).
این خلق رمارم چو رمه پیش تو اندر
تو بر سر ایشان بر سالار ملک وار.
مسعودسعد.
، متعاقب و پی درپی. (برهان) :
او داد مرا بر رمه شبانی
زین می بروم با رمه رمارم.
ناصرخسرو.
تقریر ظل دولت چندانکه کم کنی به
زآن ف تنه دمادم زآن آفت رمارم.
انوری.
در خاطر او ز آتش و آب
عشق تو سپه کند رمارم.
خاقانی.
، مقابل. (برهان). برابر و مقابل. (جهانگیری). یکسان:
شیرانه چو بر شیران او تیغ برآهیخت
باشند به چشمش همه با گور رمارم.
فرخی.
بسیار مگوی هرچه تانی
با خار مدار گل رمارم.
ناصرخسرو.
در عرصه گه غمت شمرده
شیطان و ملائکه رمارم.
عمادی شهریاری
لغت نامه دهخدا
(رُ)
پوسیده. (المنجد) ، استخوان پوسیده. (اقرب الموارد) (المنجد). رمیم
لغت نامه دهخدا
(رِ)
جمع واژۀ رمیم. (دهار) ، جمع واژۀ رمّه. (از اقرب الموارد) ، حبل رمام، رسن پوسیده. (منتهی الارب) (المنجد). رسن کهنه و پوسیده. (آنندراج) ، جمع واژۀ رمّه. استخوانهای پوسیده. (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، مورچۀ پردار و کرمک چوبخوار. (از منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به رمیم و رمّه شود
لغت نامه دهخدا
(رِ فُرْ)
تغییر اوضاع و تشکیلات بنگاه، اداره، شهر، کشور، مذهب و غیره. (فرهنگ فارسی معین). اصلاحات، رفرم یا رفرماسیون، اصلاح دینی. در نیمۀ اول قرن 16 میلادی از مهمترین نهضتهای دینی که در تاریخ دنیا مشهور است روی داد. باعث این جنب و جوش در آلمان لوتر و در فرانسه کالون بود. بواسطۀ ظهور این هیجان وحدت مسیحیت در اروپای غربی از میان رفت و از آن نتیجه های بسیار حاصل گشت و مذهب های چند مانند طریقۀ لوتر و طریقۀ کالون و طریقۀ آنگلکین در مقابل آیین کاتولیک ایجاد گردید. درمذهب کاتولیک نیز اصلاحاتی بعمل آمد و در انجمن بزرگ موسوم به شورای ترانت اصول عقاید و نظامات آیین کاتولیک معین و مشخص شد. گذشته از نتایج مذهبی نتیجه های سیاسی نیز از آن حاصل آمد، چنانکه اول در آلمان و بعد در نیمۀ دوم قرن 16 میلادی در فرانسه آتش جنگ داخلی روشن شد و دول جدیدی مانند دوک نشین پروس و کشور سوئد و جمهوری ایالات متحدۀ آمریکا تأسیس گردید. در میان علل و موجبات بسیار اصلاح دینی دو سبب از همه مهمتر است: یکی وضع خود دین درآغاز قرن 16 میلادی و دیگر انتشار کتاب مقدس بوسیلۀ فن ّ چاپ. کار اوضاع دینی در ابتدای قرن 16 میلادی بجایی کشید که اصلاح اساس و بنیان آن لازم آمد. فروش املاک و متعلقات کلیسا، حرص و آز و فساد اخلاق، خلاصه همه عیبهایی که پانصد سال پیشتر یعنی در قرن 11 میلادی اصلاحات پاپ گرگوار هفتم را ضروری ساخت، باز در روحانیون راه یافت و در این قرن روحانیت را ننگین تر از وضع روحانی قرن 11 میلادی کرد، زیرا که در عهد گرگوار هفتم فقط کشیشان ممالک عیسوی رفتار ناپسند داشتند و مقام پاپ از آلودگیها منزه بود، اما در قرن 16 میلادی شهر رم خود سرچشمۀ عیبها و پلیدیها شد. زندگانی الکساندر ششم ملقب به بورژیا سراسر با فسق و فجور گذشت. ژول دوم کلاه خود بر سرنهاده به فرماندهی سپاه می رفت. لئون به کارهای ادبی و هنرهای زیبا بیشتر از اعمال روحانی توجه داشت. همه پاپها می کوشیدند تا برعایدات خویش بیفزایند وبه این وسیله یا خانوادۀ خود را توانگر سازند یا جاه و جلالی بپا کنند و به حمایت هنرمندان و نویسندگان بپردازند. یکی از مهمترین منابع عایدات پاپ انتخاب روحانیون مملکت آلمان بود. کارهای روحانی آن سرزمین یا به کسی که منظور نظر پاپ بود سپرده می شد یا به شخصی که برای تحصیل مقام بیش از دیگران پول می داد. به اصل و تبار خریدار شغل توجهی نمی شد لذا خارجیانی که یک کلمه آلمانی نمی دانستند یا طباخانی که معنی اعتبارنامه ها و اوارق راجع به خود را هم نمی فهمیدند به کارهای مهم روحانی گماشته می شدند. در فرانسه هم مفاسد روحانی کم نبود و بواسطۀ عهدنامه ای که فرانسوای اول در سال 1516 میلادی با پاپ لئون دهم بست، فساد بیشتر شد، زیرا شاه که به پاپ پول فراوان داده بود به رضای او حق اعطای شغلهای مذهبی داشت. از این رو همه مشاغل ومناصب کلیسا به کسانی که روحانی نبودند همچنین بر اهل شمشیر و به مردان و زنان محبوب شاه سپرده شد و حتی در مساکن اسقفها و در دیرها و صومعه ها نیز زن و شوهر میان دیرنشینان زندگانی می کردند و نفرت و انزجارمردم را سبب شدند. جمع کثیری از کشیشان پیوسته در جوار پادشاه عهد بسر می بردند و در سلک درباریان و سیاستمداران و بعضی در صف لشکریان قرار داشتند. بنابراین مردم دیندار و با تقوی و بسیاری از روحانیون مخصوصاً گروهی از کشیشان فرانسه آرزومند شدند که این مفاسد از میان برود. علت دیگر ظهور جنبش دینی اختراع چاپ بود، زیرا بدین وسیله سرچشمه و اساس آیین مسیح در دسترس خلق گذاشته شد. و از سال 1458 تا سال 1517 میلادی انجیل چهار بار به طبع رسید. مسیحیان تا این عهد جز بعضی قطعات آن را نمی دانستند و به متن کتاب دینی خود آشنایی نداشتند، اما بوسیلۀ انتشار کتاب مقدس کلام عیسی بدست عیسویان افتاد و چون گفته های مسیح چشم پوشی از علایق دنیوی، فقر و مسکنت، نرمخویی و فروتنی و خاکساری را می آموخت، کبر و نخوت و تجمل و ثروت روحانیون در نظرها بیشتر از پیش ناپسند آمد. پس بواسطۀ تأثیر کلمات عیسی میل اصلاح دین قوت یافت و همه خواستار آن شدند که وضع کلیسا و دین بسادگی نخستین بازگردد. باید دانست که اساس مذهب کاتولیک و اصول آن یعنی جمیع عقاید کاتولیکی بر کتاب انجیل نهاده است. روایات وسنن و تعبیرات پاپها و انجمنهای مذهبی که جانشین پطرس و حواریون بشمار می روند، در درجۀ دوم قرار دارد. در قرن 16 میلادی جماعتی که کتاب مقدس را بسیار محترم می شمردند با خود اندیشیدند که چون انجیل کلام خداوندی است باید به آن اکتفا کرد، و به این نظر شرح و تفسیرهایی که ثمرۀ فکر بشری بود در نظر ایشان بی قدر و قیمت گشت آنان تفسیر پاپها و انجمنهای مذهبی را با تعبیرات دیگران فرقی نمی نهادند. پس هر کس می توانست کتاب مقدس را مطابق وجدان خویش تفسیر کند. اصول عقاید لوتر و کالون چنین بود و این طریقه یکی از موجبات نابودی وحدت مسیحیت گشت. (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام)
لغت نامه دهخدا
(تُرْ رَ رَ)
نام جایگاهی و بدانجا جنگی میان بنی عامر و بنوعبس رویداد و فیروزی بنوعامر را بود و رمرم منقوص و مخفف رمرام است و رمرام نوعی گیاه بهاری است. (المرصع). و رجوع به یوم ذات الرمرم در مجمع الامثال میدانی شود
لغت نامه دهخدا
مؤلف مرآت البلدان نویسد:قریه ای است از محال کوهپایه و از مضافات ولایت ساوه که هوایی معتدل دارد و محصولش غله و میوجاتی از قبیل انگور، بادام، زردآلو، سیب و هلو میباشد که از آب دو رشته قنات مشروب میشود. این آبادی ملک رعیت و تیول جان محمدخان سیف السلطنه است و بر سر راه تهران به همدان واقع شده و دو باب حمام، یک مسجد و یک آب انبار ویک باب عمارت عالی از ابنیۀ قدیمه دارد و ساکنین آن در حدود یکهزار نفر میباشند. (از مرآت البلدان ج 4حاشیۀ ص 261). در فرهنگ جغرافیایی آمده است: قصبه ای از دهستان کوهپایۀ بخش نوبران شهرستان ساوه که در24 هزارگزی شمال خاور نوبران و 12 هزارگزی راه عمومی واقع است. سردسیر است و 1546 تن سکنه دارد. آبش ازقنات و رود خانه کوشکنبر. محصولش غلات، بنشن، بادام، انگور و دیگر میوه ها. شغل اهالی زراعت، گله داری و بافتن قالیچه، جاجیم و جوراب و راهش از طریق جمشیدآباد اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اِ جِ)
جنبانیدن لبها بجهت سخن و گویند ترمرموا یعنی جنبیدند برای گفتار اما دم نزدند. (منتهی الارب) (از آنندراج). جنبانیدن لبها جهت تکلم. (ناظم الاطباء). حرکت دادن لبان برای سخن گفتن و تکلم نکردن. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ رَ)
سخت، هرچه باشد. (منتهی الارب). شدید. (اقرب الموارد) ، لشکر بسیار. (منتهی الارب). جیش کثیر. (از اقرب الموارد). بمعنی لشکر نوشته اند، و بعضی گویند که ترکی است و در بعضی اقسام ترکی عین مهمله هم می آید، واﷲ اعلم بالصواب. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رمرام
تصویر رمرام
پاکلاغی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمام
تصویر رمام
استخوانهای پوسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمارم
تصویر رمارم
گروه گروه، پی در پی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفرم
تصویر رفرم
تشکیلات بنگاه، تغییر اوضاع اداره، شهر، مذهب، کشور، اصطلاحات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمرمه
تصویر رمرمه
راست کردن کار، ریزه خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرم
تصویر مرم
کاهیده مرهم بنگرید به مرهم مرهم
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رمه، ریسمان پوسیده، جمع رمه، استخوان های پوسیده، چوبخوارک ها، مورچه های پردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمیم
تصویر رمیم
پوسیده شدن استخوان، کهنه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفرم
تصویر رفرم
((رِ فُ))
تغییر، اصلاح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رمیم
تصویر رمیم
((رَ))
پوسیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رمام
تصویر رمام
((رِ))
جمع رمه، استخوان های پوسیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رمارم
تصویر رمارم
دسته دسته، گروه گروه، مقابل، برابر، پیاپی، پی در پی
فرهنگ فارسی معین
پوسیده، فرسوده، کهنه، له
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آوای کوتاه و ملاطفت آمیز گاو ماده جهت فراخواندن گوساله به
فرهنگ گویش مازندرانی