جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رمام

رمام

رمام
جَمعِ واژۀ رَمیم. (دهار) ، جَمعِ واژۀ رِمّه. (از اقرب الموارد) ، حبل رمام، رسن پوسیده. (منتهی الارب) (المنجد). رسن کهنه و پوسیده. (آنندراج) ، جَمعِ واژۀ رِمّه. استخوانهای پوسیده. (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، مورچۀ پردار و کرمک چوبخوار. (از منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به رمیم و رِمّه شود
لغت نامه دهخدا

رمام

رمام
پوسیده. (المنجد) ، استخوان پوسیده. (اقرب الموارد) (المنجد). رمیم
لغت نامه دهخدا

رهام

رهام
نام پسر گودرز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
رهام
فرهنگ نامهای ایرانی

ارمام

ارمام
مغز دار شدن استخوان، خاموش شدن، پوسیدن استخوان، گراییدن به بازی
ارمام
فرهنگ لغت هوشیار