- رفیعه (دخترانه)
- مؤنث رفیع، مرتفع، بلند، ارزشمند، عالی
معنی رفیعه - جستجوی لغت در جدول جو
- رفیعه
- دادخواست (عرض حال)، بلند بلند رفیع، بلند پایه بلند قدر، شریف. مونث رفیع
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سنگ زور آزمای
دانه کوفته، گره لگام، زرفین (حلقه) : در شمشیر یا در زین
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند
بلندی آواز
رایع، شگفت آور، زیاد، پربرکت
عریضه ای که به حاکم تقدیم شود
بالشتکی که خمیر نان را روی آن پهن و نازک می کنند و به تنور می زنند، بالشتک
افراشته، برجسته، بلند، والا
بلند قدر و مرتبه، شریف، عالی
فر والایش بلند گاهی
فراخ عیش، فراخ زندگانی، تن آسا
بلند، مرتفع، کنایه از بلندپایه، بلندمرتبه، باارزش
پایه های بالا پایگاه های بلند