کندر، صمغی سفید، نرم، خوش بو و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود و هنگام سوختن بوی خوشی می پراکند و در دندان پزشکی جهت قالب گیری دندان به کار می رفته، بستج، مصطکی، بستخ، رماست، کندر رومی
کُندُر، صمغی سفید، نرم، خوش بو و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود و هنگام سوختن بوی خوشی می پراکند و در دندان پزشکی جهت قالب گیری دندان به کار می رفته، بُستَج، مَصطَکی، بُستَخ، رَماست، کُندُر رومی
از رأس، دستۀ شمشیر یا حلقۀ نقره یا آهن که بر قبضۀ شمشیر باشد. (از متن اللغه) (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بند شمشیر. (منتهی الارب) (آنندراج) ، اول کار: انت علی رئاس امرک، تو بر سر کار خویشی. (از منتهی الارب) (آنندراج)
از رأس، دستۀ شمشیر یا حلقۀ نقره یا آهن که بر قبضۀ شمشیر باشد. (از متن اللغه) (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بند شمشیر. (منتهی الارب) (آنندراج) ، اول کار: انت علی رئاس امرک، تو بر سر کار خویشی. (از منتهی الارب) (آنندراج)
بیماریی است که گوسفندان را از بسیارخواری پیدا گردد و بکشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آن درد که گوسفند را درحال بکشد. (مهذب الاسماء). و در تهذیب و تکمله آمده است که قعاس پیچیدگیی است که بر اثر باد در گردن پیدا آید و اختصاصی به گوسفند ندارد. (اقرب الموارد)
بیماریی است که گوسفندان را از بسیارخواری پیدا گردد و بکشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آن درد که گوسفند را درحال بکشد. (مهذب الاسماء). و در تهذیب و تکمله آمده است که قعاس پیچیدگیی است که بر اثر باد در گردن پیدا آید و اختصاصی به گوسفند ندارد. (اقرب الموارد)