جدول جو
جدول جو

معنی رضاقلی - جستجوی لغت در جدول جو

رضاقلی
(رِ قُ)
یا رضاقلیخان سرابی، معروف به تاریخ نویس. نایب وزارت خارجه و برادر حاجی ملا کریم مؤلف برهان جامع است. (دانشمندان آذربایجان ص 159)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باقلی
تصویر باقلی
باقلا، دانه ای خوراکی و کمی بزرگ تر از لوبیا که درون غلاف سبزی جا دارد، کوسک، کالوسک
فرهنگ فارسی عمید
گروهی از فلاسفۀ قدیم یونان که در یکی از رواق های شهر آتن شاگردان خود را تعلیم می دادند. رواقیان فایدۀ حکمت را تعیین روش زندگی و تهذیب اخلاق می دانستند
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی افرادی که از یک پستان شیر خورده باشند نسبت به یکدیگر مثلاً برادر رضاعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاقلی
تصویر قاقلی
گیاهی شورمزه شبیه اشنان که در صابون سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(نَ قِ)
منسوب به نواقل است. رجوع به نواقل شود، ادارۀ نواقلی، ادارۀ طرق. ادارۀ راه. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رِ قُ)
هدایت. از رجال نامی دورۀ قاجار و از دانشمندان و مؤلفان و گویندگان و نویسندگان بنام است و آثارش بیش از بیست جلد است که معروف ترین آنها تذکرۀ مجمع الفصحا و تذکرۀ ریاض العارفین و فرهنگ انجمن آراست. رجوع به مادۀ هدایت و فهرست ج 3 تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون و سبک شناسی ج 2 ص 197 و چهارمقاله ص 181 و احوال و اشعار رودکی فهرست ج 1، 2 و 3 و غزالی نامه حاشیۀ ص 204 و شدالازار ص 69 و 565 و تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا فهرست ج 2 و فهرست کتاب خانه سپهسالار ج 2 ص 613 و 651 شود
لغت نامه دهخدا
(فُ ضَ)
دهی است از دهستان سراب دورۀ بخش چگنی شهرستان خرم آباد، واقع در 8هزارگزی شمال سراب دوره و شش هزارگزی شمال راه اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. ناحیه ای است تپه ماهور و دارای 72 تن سکنه. از چشمۀ فرضالی مشروب میشود. محصول عمده اش غلات، حبوب، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. هنر دستی زنان سیاه چادربافی، جل بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ قُ رُ)
دهی است از دهستان سلطان آباد بخش حومه شهرستان سبزوار. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل است و سکنۀ آن 329 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه، میوه جات، تریاک و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(رِ قُ)
فرزند نادرشاه افشار است و بسال 1161 هجری قمری کشته شده است. هنگامی که نادربه هندوستان می رفت رضاقلی خان را به نیابت سلطنت برگزید، وی در غیاب پدر طهماسب میرزا و بیشتر اعضای خانواده اش را در سبزوار کشت و امید داشت که پس از مراجعت پدر مقام خود را حفظ کند و سلطنت را برای خود نگاه دارد. پس از مراجعت نادر به ایران آنگاه که برای جنگ با لزگیان از راه استرآباد و مازندران عازم شروان گردیده بود در ضمن عبور از جنگلهای مازندران مورد سؤقصد دو تن افغانی قرار گرفت و گلولۀ یکی از آن دو بازوی راست او را خراشید و دستش را زخمی کرد. نادر تصور کرد که رضاقلی میرزا مسبب این توطئه است. شاهزاده محاکمه شد و حتی بدو قول دادند که اگر اعتراف کند معاف خواهد شد اما او به بیگناهی خود مصر بود. پس ازلشکرکشی لزگیها حکم شد رضاقلی را کور کنند و چنین کردند اما نادر بعدها از این عمل خود پشیمان گردید. علی قلی خان برادرزادۀ نادر که بعد از نادر خود را پادشاه خواند و به علی شاه شهرت یافت رضاقلی میرزا و دیگرشاهزادگان را که در کلات بودند یک روز به قتل رسانیدو فقط شاهرخ میرزا زنده ماند. (فرهنگ فارسی معین، بخش اعلام). هدایت او را در شمار گویندگان آورده گوید: گاهی بیتی می گفته است و این رباعی از آن جمله است:
آن شوخ که از کلبۀ من پای کشید
می رفت و هر آنچه منع کردم نشنید
گفتم که بمان به کلبه ام گفت که شب
در خانه هیچ کس نماند خورشید.
(از مجمعالفصحا ج 1 ص 28).
و رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 8، 329 و 333 و سبک شناسی ج 3 ص 312 و 313 شود
لغت نامه دهخدا
(رِ قُ قِ)
دهی از دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل. سکنه 576 تن. آب آن از رودخانه. محصول آنجا غلات و حبوب. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باقلی
تصویر باقلی
باقلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباقی
تصویر رباقی
کاستک از ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضاعی
تصویر رضاعی
همشیر، برادر و خواهر رضاعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزاقی
تصویر رزاقی
می
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمالی
تصویر رمالی
پیشگویی عمل و شغل رمال فالگیری
فرهنگ لغت هوشیار
ستاوندی نامی که بر گروهی از شاگردان زنون فرزانه یونانی نهاده شده زیرا او در یکی از ستاوندهای آتن آموزش می داد. پیرو مکتب رواقیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواقلی
تصویر نواقلی
منسوب به نواقل. یا اداره نواقلی اداره طرق اداره راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اواقلی
تصویر اواقلی
ترکی برده غلام معمولی (ساده) که در خدمت شاهان صفویه بود
فرهنگ لغت هوشیار
قبطی تازی گشته شور گیا گیاهی است از تیره بادنجانیان که مانند اشنیان خاکستر حاصل از سوخته اش در صابون سازی بکار می رود و در تداول عامه آن را شوره نامند علف شوره شور رجل الفروج رجل الفلوس. شورگیاه
فرهنگ لغت هوشیار
پیرو مکتب رواقیان. (رواقیان گروهی بودند که حوزه درسشان در یکی از رواق های شهر آتن منعقد می شد)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رمالی
تصویر رمالی
فالگیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
Stoic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
stoïque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جای شلوغ، نشستن چند نفر به طور فشرده در مکان یا محوطه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
پروانه ای که به رنگ قهوه ای سوخته و یا روشن که در باور عامه
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
стоик
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
Stoiker
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
стоїк
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
stoik
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
斯多葛派
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
estoico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
stoico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
estoico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از رواقی
تصویر رواقی
stoïcijns
دیکشنری فارسی به هلندی