جدول جو
جدول جو

معنی رضاقلی میرزا

رضاقلی میرزا
(رِ قُ)
فرزند نادرشاه افشار است و بسال 1161 هجری قمری کشته شده است. هنگامی که نادربه هندوستان می رفت رضاقلی خان را به نیابت سلطنت برگزید، وی در غیاب پدر طهماسب میرزا و بیشتر اعضای خانواده اش را در سبزوار کشت و امید داشت که پس از مراجعت پدر مقام خود را حفظ کند و سلطنت را برای خود نگاه دارد. پس از مراجعت نادر به ایران آنگاه که برای جنگ با لزگیان از راه استرآباد و مازندران عازم شروان گردیده بود در ضمن عبور از جنگلهای مازندران مورد سؤقصد دو تن افغانی قرار گرفت و گلولۀ یکی از آن دو بازوی راست او را خراشید و دستش را زخمی کرد. نادر تصور کرد که رضاقلی میرزا مسبب این توطئه است. شاهزاده محاکمه شد و حتی بدو قول دادند که اگر اعتراف کند معاف خواهد شد اما او به بیگناهی خود مصر بود. پس ازلشکرکشی لزگیها حکم شد رضاقلی را کور کنند و چنین کردند اما نادر بعدها از این عمل خود پشیمان گردید. علی قلی خان برادرزادۀ نادر که بعد از نادر خود را پادشاه خواند و به علی شاه شهرت یافت رضاقلی میرزا و دیگرشاهزادگان را که در کلات بودند یک روز به قتل رسانیدو فقط شاهرخ میرزا زنده ماند. (فرهنگ فارسی معین، بخش اعلام). هدایت او را در شمار گویندگان آورده گوید: گاهی بیتی می گفته است و این رباعی از آن جمله است:
آن شوخ که از کلبۀ من پای کشید
می رفت و هر آنچه منع کردم نشنید
گفتم که بمان به کلبه ام گفت که شب
در خانه هیچ کس نماند خورشید.
(از مجمعالفصحا ج 1 ص 28).
و رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 8، 329 و 333 و سبک شناسی ج 3 ص 312 و 313 شود
لغت نامه دهخدا