- رشید (پسرانه)
- دارای قامت بلند و متناسب، شجاع، دلیر، هدایت شده، از نامهای خداوند
معنی رشید - جستجوی لغت در جدول جو
- رشید
- شجاع، دلیر، با عزم در جنگ
- رشید
- راهنمای به راه راست، هادی، دارای رشد، رستگار، راه راست یافته، دلیر، از نام ها و صفات خداوند
- رشید ((رَ))
- رشد یافته، رستگار، دلیر، نیک اندام، راست قامت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
رشید (عربی) + ا (فارسی) نام یکی از استادان خط نستعلیق در قرن یازدهم که خواهرزاده و شاگرد میرعماد بود
یکی از انواع چینی در عهد صفویه و آن رنگارنگ و از حیث ضخامت متوسط بود. (جنگ مورخ 1085 ه. ق متعلق بدکتر شاپور بختیار یغما 12: 15 ص 559)
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
توضیح در غالب نسخه های خطی قبل از عهد مغول و اوایل آن عهد همین صورت ضبط شده نه (خورشید)
خورشید، کره ای سوزان و گازی که زمین و سیارات دیگر منظومۀ شمسی دور آن می گردند و از آن کسب نور و حرارت می کنند، آفتاب
پیغام آور رسول، جاسوس، آنکه او را برای پیدا کردن آب و علف فرستند، جوینده و خواهنده، دست آس
مراقب، چشم دارنده به چیزی
ابر باران ریخته
زیست فراخ
مرد نیکو و باریک قد، خوش قد و قامت
فرتوف (مسلسل دستی)
خوی (عرق)، تراویده، رسته
رشد، به راه شده، راه راست یافتن
وصول، رسیدن
آواره بی خانمان پس مانده بازمانده رانده
برافراشته، بلند، محکم، استوار
آنکه قبل از کاروان یا گروهی برای یافتن جا می رود تا کاروان در آنجا منزل کند، فرستاده شده از طرف کسی
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، خبرکش، آیشنه، ایشه، متجسّس، زبان گیر، هرکاره، منهی، رافع
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، خبرکش، آیشنه، ایشه، متجسّس، زبان گیر، هرکاره، منهی، رافع
به راه راست رفتن، رستگاری
ترتیزک، تره تیزک
ترتیزک، تره تیزک
گچ کاری شده، آنچه با گچ یا آهک اندود شده، استوار و بلند
شعری که در جمعیت یا انجمنی برای یکدیگر بخوانند، سرود، آواز
خوش قد و قامت، خوش اندام، زیبا و ظریف، لفظ یا خط زیبا و ظریف
محکم و استوار
این واژه در برهان و هفت قلزم و آنندراج پارسی دانسته شده و نشید آمده است آوای بلند، سرود ترانه بالا بردن صوت، شعری که برای یکدیگر خوانند، نظم و نثری که بدان ترنم کنند، سرود: میخواند نشید مهربانی بر شوق ستاره یمانی. (نظامی گنجینه گنجوی. ص 358) یا نشید عرب. از اقسام چهارده گانه اصناف تصانیف که بوسیله قدما در اشعار عرب انشاد شده است و آن چنان باشد که دو بیت عربی را به نثر نغمات ادا کرده اند و دو بیت دیگر را به نظم نغمات