جدول جو
جدول جو

معنی رشید

رشید
(رَ)
ابن ربیض العذری. مرزبانی او را از سخنسرایان نامی عرب ذکر کرده و گفته است از شاعران مخضرم است. (از الاصابه ج 1 قسم 3)
یا رشید بن داود سعدی. او راست: غایهالمراد فی الخیل و الجیاد. (از معجم المطبوعات ج 1)
ابن داود. او راست کتاب تفسیر بر قرآن. (فهرست ابن ندیم)
یا رشید الدحداح یا رشید بن غالب. این اسم تحریف است از کنیت رشید (ابن غالب) دحداح. او راست: شرح دیوان ابن الفارض، که رشید به سال 1851م. به نشر آن مبادرت ورزید. (از معجم المطبوعات مصر). رجوع به رشید الدحداح در اعلام زرکلی و همین لغت نامه شود
ابن ابوالقاسم. از راویان بشمار است و عمر بن علی بن عمر قزوینی ملقب به سراج الدین (متولد 683 هجری قمری). از او روایت دارد. رجوع به شدالازار ذیل ص 252 شود
صلاح الدین رشید، جد پنجم شیخ صفی الدین اردبیلی و جد یازدهم شاه اسماعیل صفوی. رجوع به حبیب السیر چ خیام جزء 4 از ج 4 ص 409 و رجال حبیب السیر ص 226 شود
یا رشید احمد، احمد بن علی قاضی قالی که به سال 563 هجری قمری درگذشت. او را دیوانی است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به احمد بن علی قاضی قالی شود
یا رشید لکهنویی، مولوی عبدالرشید. از گویندگان و شاگردان ملا نظام الدین لکهنویی. رجوع به فرهنگ سخنوران و روز روشن ص 244 شود
یا رشید بن سلیم خوری. اوراست: الرشیدیات، دیوان شعر، که به سال 1900م. در نیویورک به چاپ رسیده است. (از معجم المطبوعات ج 1)
یا امیر رشید، لقب ابوالقاسم نوح بن منصور بن نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی. رجوع به تاریخ بخارای نرشخی ص 117 و نوح... شود
ابن شریف بن علی. اولین از شرفای فلالی مراکش (از 1075 تا 1083 هجری قمری). رجوع به طبقات سلاطین اسلام ص 52 و 55 شود
احمد بن علی بن زبیر غسانی، مکنی به ابوالحسین. (یادداشت مؤلف). و رجوع به احمد در همین لغت نامه و اعلام زرکلی شود
لقب حضرت حسین بن علی امام سوم شیعیان. رجوع به حبیب السیرچ خیام ج 2 ص 33 و مادۀ حسین در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا