- رشن
- دادگر و به معنی مهمانی رفتن
معنی رشن - جستجوی لغت در جدول جو
- رشن
- دادگر، عادل، در آیین زردشتی فرشتۀ عدالت، روز هجدهم از هر ماه خورشیدی
- رشن ((رَ شْ))
- نام روز هجدهم از هر ماه شمسی، فرشته عدالت، ایزدی که روز سوم پس از مرگ، سر پل چینود به اعمال خوب و بد در گذشتگان رسیدگی می کند
- رشن
- مهمان ناخوانده گردیدن، داخل کردن سگ و مانند آن سر خود را در ظرف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هندی شاهنشین
داردوست
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی در زمان همای مادر داراب شناساند و داراب را به حکومت رساندند
عامی غیر سید (مخصوصا طالب علم غیر سید) :) باید ببینید که این نعمت در دیار و بلاد مشترک است از میان مسلمانان و مشرکان و جهودان و مومنان و موحدان و ملاحدان و علویان و رشنیقان و ترکان و تاجیکان (کتاب النقض 476)
نکره
حسادت، حسد
جامه وارونه، میوه کال ونارس
قد وبالا، اندام وبدن آدمی
دستلاف فروش اول کاسب
پایه، ستون
تند خو
رست، رویش، گوالش
راننده و دفع کننده، رد کننده و نفی کننده
آرمنده و ثابت، برجای و برقرار
نیاز مجتهد یهود مفتنی یهودان
پنچه گرگ از گیاهان به پایان رساندن، رسا کردن، دشنام دادن، داغ کردن: ستور پنجه گرگ
پارسی تازی گشته رسن ریسمان بند پال ریسمان بند طناب، زمام افسار جمع ارسان ارسن
رشته، خز، پوسته زهدان تریز بن آستین بن آستین و تریز جمع اردان
گوش کردن، پذیرفتن، آزمندی، گراییدن، شاد زیستی
گولی، سستی بینی کوه، کوه دراز، آفتاب زدگی
لرزان، ترسو، شتابان