- رسیله
- مکتوب، نامه
معنی رسیله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
واصله
ماتیکان
پس مانده، مزه، تلخی لاتینی تازی شده تلک گرکی از گیاهان لوبیا گرگی
ابزار، دستاویز، افزار
فربهی، تن آسانی، فراخزیستی، تری نمناکی
دم گل پا یک گل
فرومایه، ناشایسته، زشت و دون
آمده، وارده
پیغامبری و فرستگانی، نبوت، رسالت
پایان نامه، کتابی که در آن مرجع تقلید، احکام مذهبی را توضیح می دهد، کتاب، کتاب کوچک، نامه
رمه، گلۀ اسب، گروه اسبان، زرنگ، کراع، فسیله
بسله، خلر، گیاهی از تیرۀ پروانه واران با برگ های کوچک، گل های سفید، زرد یا آبی کم رنگ و دانه هایی که در غلافی شبیه غلاف باقلا جا دارد و مصرف خوراکی دارد، ملک
آب مرد شوسر شوس (منی)، خوشی شوس دادن
مونث غسیل شسته مونث غسیل
کویک خرد خرما بن خرد
وسیله و وسیلت در فارسی چار چارک چاره، افراز اوزار، دستاویز، بستگی، پروهان (برهان) در داد رسی، نزدیکی، پایگاه محمد (ص) در بهشت، انگیزه زمینه در داد رسی آنچه که بتوسط آن بدیگری تقرب جویند دستاویز: (و هر گونه تحف و هدایا ازکرایم اموال صامت وناطق و نفایس اجناس لایق وفایق را وسیله سعادت یک التفات از بندگان آستان اقبال آشیان می ساختند)، سبب علت، جمع وسائل (وسایل)، یا بدان (به آن) وسیله. بدان جهت بدان علت. یا بدن (باین) وسیله. بدین جهت بدین علت. یا بوسیلهء
نهال خرما، جمع فسیل، فسائل
نهال خرما
سبب، دستاویز، آنچه به واسطۀ آن به دیگری نزدیکی و تقرب پیدا می کنند، کنایه از واسطه، میانجی
آمده، به دست آمده، ویژگی میوهای که نموش کامل شده و موقع چیدن و خوردن آن باشد
گله، رمه، گلۀ اسب، گروه اسبان، زرنگ، کراع، نسیله، برای مثال ز هر سوی بودش فسیله یله / به شهر اندر آورد یکسر گله (فردوسی - ۱/۳۱۸ حاشیه)
Dissertation
спелый
диссертация
Dissertation
зрілий
дисертація