جدول جو
جدول جو

معنی رستگی - جستجوی لغت در جدول جو

رستگی
رهایی، نجات
تصویری از رستگی
تصویر رستگی
فرهنگ فارسی عمید
رستگی
(رُ تَ / تِ)
حالت و چگونگی رسته. روییدگی. روییدن. (یادداشت مؤلف). رجوع به رستن شود
لغت نامه دهخدا
رستگی
(رَ تَ / تِ)
خلاص. شفا. رهایی. حالت و چگونگی رسته. رستگاری. فردوسی در احوال زن سام گوید: در وقت بچه زادن و چاک کردن شکم او و انداختن دوا به حکم سیمرغ:
بسای و بیالا بر آن خستگیش
ببینی هم اندر زمان رستگیش.
فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1)
لغت نامه دهخدا
رستگی
خلاص، شفا، رهائی، حالت و چگونگی رسته، رستگاری
تصویری از رستگی
تصویر رستگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خستگی
تصویر خستگی
خسته بودن، جراحت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بستگی
تصویر بستگی
بند شدن، بسته شدن، پیوستگی، ارتباط، خویشی و قرابت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رستنی
تصویر رستنی
روییدنی، گیاه
فرهنگ فارسی عمید
(دُ رُ تَ / تِ)
درست بودن: هکوع، بازشکسته شدن استخوان بعددرستگی. (از منتهی الارب) ، راستی. حقیقت، صحت. تندرستی. (ناظم الاطباء) : مرض، بیماری و پراکندگی مزاج بعد صحت و درستگی. (منتهی الارب) ، درست و آراسته بودن و آراستگی: هو أحسن مساد شعر منک، یعنی او نیکوتر است از تو در درستگی موی و بربافتگی آن. (منتهی الارب، ذیل مسد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بستگی
تصویر بستگی
ارتباط وپیوستگی، رابطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستنی
تصویر رستنی
روییدنی گیاه. یا رستنی ها گیاهان نباتات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستمی
تصویر رستمی
دلیری، پهلوانی، شجاعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
جراحت، جرح، ریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بستگی
تصویر بستگی
((بَ تِ))
رابطه، ارتباط، پیوستگی، استواری و استحکام، عقد، بند، علاقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
((خَ تِ))
زخم، جراحت، رنجیده بودن از کار بسیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رستنی
تصویر رستنی
گیاه، روییدنی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بستگی
تصویر بستگی
رابطه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
Exhaustion, Tiredness, Weariness, Jadedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
épuisement, lassitude, fatigue
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
uitputting, vermoeidheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
피로 , 피로감 , 피로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
疲労 , 疲れ , 疲労感
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
תשישות , תשישות , עייפות , עֲיֵיפוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
थकावट , थकान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
kelelahan, kejenuhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
ความเหนื่อยล้า , ความเหนื่อยหน่าย , ความเหนื่อยล้า , ความเหนื่อยล้า , ความเหนื่อยล้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
دقّت، صحّت، درستی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
истощение , пресыщенность , усталость , усталость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
agotamiento, cansancio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
esaurimento, stanchezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
exaustão, cansaço
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
疲劳 , 厌倦 , 疲倦
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
wyczerpanie, znużenie, zmęczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
виснаження , втома
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
Erschöpfung, Überdruss, Müdigkeit, Ermüdung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خستگی
تصویر خستگی
tükenme, bıkkınlık, yorgunluk
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی