خلاص. شفا. رهایی. حالت و چگونگی رسته. رستگاری. فردوسی در احوال زن سام گوید: در وقت بچه زادن و چاک کردن شکم او و انداختن دوا به حکم سیمرغ: بسای و بیالا بر آن خستگیش ببینی هم اندر زمان رستگیش. فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1)
خلاص. شفا. رهایی. حالت و چگونگی رَسته. رستگاری. فردوسی در احوال زن سام گوید: در وقت بچه زادن و چاک کردن شکم او و انداختن دوا به حکم سیمرغ: بسای و بیالا بر آن خستگیش ببینی هم اندر زمان رستگیش. فردوسی (شاهنامه چ دبیرسیاقی ج 1)
درست بودن: هکوع، بازشکسته شدن استخوان بعددرستگی. (از منتهی الارب) ، راستی. حقیقت، صحت. تندرستی. (ناظم الاطباء) : مرض، بیماری و پراکندگی مزاج بعد صحت و درستگی. (منتهی الارب) ، درست و آراسته بودن و آراستگی: هو أحسن مساد شعر منک، یعنی او نیکوتر است از تو در درستگی موی و بربافتگی آن. (منتهی الارب، ذیل مسد)
درست بودن: هکوع، بازشکسته شدن استخوان بعددرستگی. (از منتهی الارب) ، راستی. حقیقت، صحت. تندرستی. (ناظم الاطباء) : مرَض، بیماری و پراکندگی مزاج بعدِ صحت و درستگی. (منتهی الارب) ، درست و آراسته بودن و آراستگی: هو أحسن مساد شعر منک، یعنی او نیکوتر است از تو در درستگی موی و بربافتگی آن. (منتهی الارب، ذیل مسد)