جدول جو
جدول جو

معنی رستاق - جستجوی لغت در جدول جو

رستاق
پارسی تازی گشته روستا ده دیه روستا
تصویری از رستاق
تصویر رستاق
فرهنگ لغت هوشیار
رستاق
روستا، ده، قریه، دیه، آبادی، دهکده، کل
تصویری از رستاق
تصویر رستاق
فرهنگ فارسی عمید
رستاق
((رُ))
ده، روستا، رسداق
تصویری از رستاق
تصویر رستاق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رستار
تصویر رستار
(پسرانه)
نجات یافته، رها شده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دستاق
تصویر دستاق
محبوس، درقید، در زنجیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسداق
تصویر رسداق
پارسی تازی گشته روستا روستا ده قریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستار
تصویر رستار
خلاص و نجات و رستگاری و رهائی و آزادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رستاد
تصویر رستاد
وظیفه، مستمری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستاق
تصویر دستاق
حبس و بند، زندانی با کند و زنجیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رستاد
تصویر رستاد
وظیفه، مستمری، راتب، راتبه، جیره و مواجب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رستار
تصویر رستار
رستگار، نجات یافته، آزاد، رها، آسوده، رستار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رستاک
تصویر رستاک
شاخۀ تازه که از بیخ درخت روییده باشد، شاخۀ راست و بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دستاق
تصویر دستاق
((دُ))
محبوس، بندی، زندانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسداق
تصویر رسداق
((رُ))
ده، روستا، رستاق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رستار
تصویر رستار
((رَ))
رستگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رستاد
تصویر رستاد
((رَ))
جیره، مقرری
فرهنگ فارسی معین