- رزمجوی
- جوینده جنگ، رزمخواه، جنگجوی
معنی رزمجوی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل رزمجو جنگجویی
جنگجویی
جنگجو
باشرم با عفت با آزرم، با تقوی بافضیلت، دادور با نصفت عادل
آنکه دشمن را در آتش جنگ بسوزد و نابود کند
رزم جونده، رزم خواه، جنگجو
کسی که طالب آوازه و شهرت باشد
گیاهی معطر از خانوادۀ نعناعیان با شاخه های نازک و برگ های ریز که از آن اسانس می گیرند و دم کردۀ برگ و گل آن در مداوای آسم، سیاه سرفه، ضعف اعصاب و بی خوابی نافع است، اکلیل الجّبل، اکلیل کوهی
حریص طماع، آرزو خواه هوی پرست
حریص، طماع
جنگجوی جنگاور حربی