جمع واژۀ رزداق. (ناظم الاطباء) (دهار) (از اقرب الموارد). جمع واژۀ رزداق، معرب روستا. روستاها: مرد به شهر آمد و طواف میکرد و در رزادیق و رساتیق میگشت. (سندبادنامه ص 304). رجوع به رزداق شود
جَمعِ واژۀ رُزْداق. (ناظم الاطباء) (دهار) (از اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ رُزْداق، معرب روستا. روستاها: مرد به شهر آمد و طواف میکرد و در رزادیق و رساتیق میگشت. (سندبادنامه ص 304). رجوع به رُزْداق شود
جمع واژۀ رستاق. (ناظم الاطباء) (دهار) (منتهی الارب). جمع واژۀ رستاق، معرب و به معنی روستا. (از آنندراج). دیه ها: مرد به شهر آمد و طواف می کرد و در رزادیق و رساتیق می گشت. (سندبادنامه ص 304). این بی اصل معری از لباس فضل پسر حمالی بود از رساتیق خوارزم. (تاریخ جهانگشای جوینی). رساتیق قم بیست ویکند. (ترجمه تاریخ قم ص 58). جریبی از درخت در همه رساتیق قم سی وهفت درهم. (ترجمه تاریخ قم ص 112). رجوع به رستاق و روستا و رسداق و رسادیق و رزداق شود
جَمعِ واژۀ رُسْتاق. (ناظم الاطباء) (دهار) (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ رُسْتاق، معرب و به معنی روستا. (از آنندراج). دیه ها: مرد به شهر آمد و طواف می کرد و در رزادیق و رساتیق می گشت. (سندبادنامه ص 304). این بی اصل معری از لباس فضل پسر حمالی بود از رساتیق خوارزم. (تاریخ جهانگشای جوینی). رساتیق قم بیست ویکند. (ترجمه تاریخ قم ص 58). جریبی از درخت در همه رساتیق قم سی وهفت درهم. (ترجمه تاریخ قم ص 112). رجوع به رستاق و روستا و رسداق و رسادیق و رزداق شود
نام یکی از دهستانهای 6 گانه بخش مرکزی شهرستان سراب است که از شمال به کوه سبلان از جنوب به دهستان هریس از خاور به دهستان آغمیون از باختر به دهستان ینکجه محدود میباشد، موقعیت طبیعی: در دامنۀ جنوبی کوه سبلان واقع است و هوای سالم و ییلاقی دارد، آب آن از چشمه سارها و رودهای کوچک محلی که از دامنۀ کوه سبلان سرچشمه میگیرد تأمین میشود ودارای مراتع خرم و فراوان است که محل ییلاق ایلات میباشد و محصول عمده دهستان غلات و حبوبات و محصول دامی روغن و پشم و پنیر است و شغل عمده اهالی زراعت و گله داری است، از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و جمعیت آن در حدود 16010 نفر است، قراء عمده آن اسفستان، فرگوش، رازلیق (مرکز دهستان) میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ج 4)
نام یکی از دهستانهای 6 گانه بخش مرکزی شهرستان سراب است که از شمال به کوه سبلان از جنوب به دهستان هریس از خاور به دهستان آغمیون از باختر به دهستان ینکجه محدود میباشد، موقعیت طبیعی: در دامنۀ جنوبی کوه سبلان واقع است و هوای سالم و ییلاقی دارد، آب آن از چشمه سارها و رودهای کوچک محلی که از دامنۀ کوه سبلان سرچشمه میگیرد تأمین میشود ودارای مراتع خرم و فراوان است که محل ییلاق ایلات میباشد و محصول عمده دهستان غلات و حبوبات و محصول دامی روغن و پشم و پنیر است و شغل عمده اهالی زراعت و گله داری است، از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل و جمعیت آن در حدود 16010 نفر است، قراء عمده آن اسفستان، فرگوش، رازلیق (مرکز دهستان) میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ج 4)
رزامیه. فرقه ای از شیعه بودند که امامت را بعد از علی (رض) ازآن محمد بن حنفیه و بعد از او ازآن پسرش عبداﷲ میدانستند و محارم را حلال شمردند. (از تعریفات جرجانی). یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه. (بیان الادیان). طایفه ای از غلات شیعه میباشند که به امامت محمد بن حنفیه قائل شدند و تاابومسلم رساندند و محرمات را حلال شمردند. (از انساب سمعانی). نام طایفه ای از غلات شیعه که ابومسلم خراسانی را بعد از منصور امام دانند و مقنع صاحب ماه سیام از این فرقه است. (یادداشت مؤلف). پیروان رزام، که امامت را از علی به پسرش محمد (حنفیه) و سپس پسرش ابوهاشم، و پس از آن علی بن عبداﷲ بن عباس منتقل میدانستند. (از الملل و النحل چ قاهره جزء اول ص 247). ازفرق کیسانیۀ راوندیه یعنی شیعیان آل عباس اصحاب مردی بنام رزام معتقد به کشته شدن ابومسلم و بقای ولایت او و ولایت اسلاف سرّاً و بعضی نیز از این فرقه به کشته نشدن ابومسلم و حلول روح خداوند در او عقیده داشتند و این فرقه همان بومسلمیه هستند و مبیضه نیز از میان ایشان برخاسته اند. (از خاندان نوبختی ص 256). یکی از شش فرقۀ مرجئه که بنامهای رزامیه و غیلانیه و تومنیه و صالحیه و شمریه و جهمیه معروفند. (از حاشیۀ غزالی نامه ص 70 از بیان الادیان). و رجوع به فرق ص 24 ومقالات اشعری ص 21 و 22 و تبصره ص 423 و خطط ج 4 ص 177 والملل و النحل چ قاهره ص 247 و ذیل همان صفحه شود
رزامیه. فرقه ای از شیعه بودند که امامت را بعد از علی (رض) ازآن ِ محمد بن حنفیه و بعد از او ازآن ِ پسرش عبداﷲ میدانستند و محارم را حلال شمردند. (از تعریفات جرجانی). یکی از شش فرقۀ مذهب مرجئه. (بیان الادیان). طایفه ای از غلات شیعه میباشند که به امامت محمد بن حنفیه قائل شدند و تاابومسلم رساندند و محرمات را حلال شمردند. (از انساب سمعانی). نام طایفه ای از غلات شیعه که ابومسلم خراسانی را بعد از منصور امام دانند و مقنع صاحب ماه سیام از این فرقه است. (یادداشت مؤلف). پیروان رزام، که امامت را از علی به پسرش محمد (حنفیه) و سپس پسرش ابوهاشم، و پس از آن علی بن عبداﷲ بن عباس منتقل میدانستند. (از الملل و النحل چ قاهره جزء اول ص 247). ازفِرق کیسانیۀ راوندیه یعنی شیعیان آل عباس اصحاب مردی بنام رزام معتقد به کشته شدن ابومسلم و بقای ولایت او و ولایت اسلاف سرّاً و بعضی نیز از این فرقه به کشته نشدن ابومسلم و حلول روح خداوند در او عقیده داشتند و این فرقه همان بومسلمیه هستند و مبیضه نیز از میان ایشان برخاسته اند. (از خاندان نوبختی ص 256). یکی از شش فرقۀ مرجئه که بنامهای رزامیه و غیلانیه و تومنیه و صالحیه و شمریه و جهمیه معروفند. (از حاشیۀ غزالی نامه ص 70 از بیان الادیان). و رجوع به فرق ص 24 ومقالات اشعری ص 21 و 22 و تبصره ص 423 و خطط ج 4 ص 177 والملل و النحل چ قاهره ص 247 و ذیل همان صفحه شود
جمع واژۀ صندوق: و صنادیق مصاحف بمیان صحن می آوردند ومصاحف را در دست و پا می انداخت و صندوقها را آخر اسبان می ساخت. (جهانگشای جوینی). رجوع به صندوق شود
جَمعِ واژۀ صندوق: و صنادیق مصاحف بمیان صحن می آوردند ومصاحف را در دست و پا می انداخت و صندوقها را آخر اسبان می ساخت. (جهانگشای جوینی). رجوع به صندوق شود