جدول جو
جدول جو

معنی رساتیق

رساتیق
رستاق ها، روستاها، ده ها، جمع واژۀ رستاق
تصویری از رساتیق
تصویر رساتیق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رساتیق

رساتیق

رساتیق
جمع رستاق، از ریشه پارسی روستاها جمع رستاق روستاها
رساتیق
فرهنگ لغت هوشیار

رساتیق

رساتیق
جَمعِ واژۀ رُسْتاق. (ناظم الاطباء) (دهار) (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ رُسْتاق، معرب و به معنی روستا. (از آنندراج). دیه ها: مرد به شهر آمد و طواف می کرد و در رزادیق و رساتیق می گشت. (سندبادنامه ص 304). این بی اصل معری از لباس فضل پسر حمالی بود از رساتیق خوارزم. (تاریخ جهانگشای جوینی). رساتیق قم بیست ویکند. (ترجمه تاریخ قم ص 58). جریبی از درخت در همه رساتیق قم سی وهفت درهم. (ترجمه تاریخ قم ص 112). رجوع به رستاق و روستا و رسداق و رسادیق و رزداق شود
لغت نامه دهخدا

رسادیق

رسادیق
جَمعِ واژۀ رُسْداق. (ناظم الاطباء). رجوع به رسداق و رستاق و روستا و رساتیق شود
لغت نامه دهخدا

مساتیق

مساتیق
جَمعِ واژۀ مُستقه: و ذکر کاریزها و جویها و رودخانه ها و آسیاها و مقاسم آبهای آن و مساتیق آن و عدد ضیاعها و رساتیق آن (قم) . (تاریخ قم ص 20). رجوع به مستقه شود
لغت نامه دهخدا

دساتین

دساتین
جمع دستان، از پارسی دستان ها داستان ها افسانه ها، پرده های خنیا پرده های موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار