فعل آن نیامده و مستعمل از آن جاریه رودکه و مرودکه است. (منتهی الارب). فعل آن نیامده و مستعمل از آن جاریه رودکه و مرودکه دختر نوجوان خوب صورت و غلام رودک و مرودک کودک نوجوان خوش شکل است. (آنندراج)
فعل آن نیامده و مستعمل از آن جاریه رودکه و مرودکه است. (منتهی الارب). فعل آن نیامده و مستعمل از آن جاریه رودکه و مرودکه دختر نوجوان خوب صورت و غلام رودک و مُرَوْدَک کودک نوجوان خوش شکل است. (آنندراج)
کرم گندم خوار را گویند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی). و به این معنی با زای فارسی هم آمده است. (برهان). رجوع به تژدک شود. بعضی ببای عجمی و زای منقوطه گفته اند. (فرهنگ رشیدی). رجوع به پزدک و تزدک شود
کرم گندم خوار را گویند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی). و به این معنی با زای فارسی هم آمده است. (برهان). رجوع به تژدک شود. بعضی ببای عجمی و زای منقوطه گفته اند. (فرهنگ رشیدی). رجوع به پزدک و تزدک شود
تلفظ آلمانی: تسیتا، متولد 1892 میلادی امپراتور سابق اتریش و ملکۀ سابق مجارستان، دختر روبر (دوک پارما)، در سال 1911 با مهین دوک کارل فرانتس یوزف که در سال 1916 به امپراطوری رسید ازدواج کرد و در شوهرش نفوذ فراوان داشت و او را مسؤول نامه هایی میدانند که در جنگ اول جهانی، کارل به سیکستوس برادر زیتا نوشت، پس از مرگ شوهرش (1922) در بروکسل اقامت گزید (1925)، در سالهای 1940- 1949 در کشورهای متحدۀ آمریکا و کانادا بسر برد ... (از دایره المعارف فارسی)
تلفظ آلمانی: تسیتا، متولد 1892 میلادی امپراتور سابق اتریش و ملکۀ سابق مجارستان، دختر روبر (دوک پارما)، در سال 1911 با مهین دوک کارل فرانتس یوزف که در سال 1916 به امپراطوری رسید ازدواج کرد و در شوهرش نفوذ فراوان داشت و او را مسؤول نامه هایی میدانند که در جنگ اول جهانی، کارل به سیکستوس برادر زیتا نوشت، پس از مرگ شوهرش (1922) در بروکسل اقامت گزید (1925)، در سالهای 1940- 1949 در کشورهای متحدۀ آمریکا و کانادا بسر برد ... (از دایره المعارف فارسی)
نوعی از طیور آبی دارای پنجه هائی که توسط غشائی به یکدیگر متصل اند و با نوکی که در جوانب دارای صفائح عرضی است و آن از طیور اهلی است و گوشت آن حلال است. اقسام آن در مازندران و گیلان و اطراف دریاچه های سیستان فراوان است. مرغابی. (غیاث اللغات). نوعی از مرغابی. بط. چالی: آنکه از صولت سرپنجۀ شاهین و عقاب بال طاوس فلک را شکند چون اردک. شاه طاهر دکنی
نوعی از طیور آبی دارای پنجه هائی که توسط غشائی به یکدیگر متصل اند و با نوکی که در جوانب دارای صفائح عرضی است و آن از طیور اهلی است و گوشت آن حلال است. اقسام آن در مازندران و گیلان و اطراف دریاچه های سیستان فراوان است. مرغابی. (غیاث اللغات). نوعی از مرغابی. بط. چالی: آنکه از صولت سرپنجۀ شاهین و عقاب بال طاوس فلک را شکند چون اردک. شاه طاهر دکنی
افسانه. (برهان) (ناظم الاطباء). لغز. چیستان. (برهان). افسانه. اغلوطبود که از یکدیگر پرسند. احجیه. (مهذب الاسماء). و بعربی لغز گویند. حجیا. (یادداشت مؤلف) : زبردکهای دورادور بسته که از فکرش دل داناست خسته. امیرخسرو. بعضی بردک را بفتح اول بمعنی افسانه و بضم اول بمعنی لغز و چیستان گفته اند. (برهان). پردک. (آنندراج) (انجمن آرا). چربک. کردک. (شرفنامۀمنیری). اغلوطه و لغز و چیستان و رمز. (ناظم الاطباء). القیه. آبده. (مهذب الاسماء). رجوع به بردکی و بردشود.
افسانه. (برهان) (ناظم الاطباء). لغز. چیستان. (برهان). افسانه. اغلوطبود که از یکدیگر پرسند. احجیه. (مهذب الاسماء). و بعربی لغز گویند. حجیا. (یادداشت مؤلف) : زبردکهای دورادور بسته که از فکرش دل داناست خسته. امیرخسرو. بعضی بردک را بفتح اول بمعنی افسانه و بضم اول بمعنی لغز و چیستان گفته اند. (برهان). پردک. (آنندراج) (انجمن آرا). چربک. کردک. (شرفنامۀمنیری). اغلوطه و لغز و چیستان و رمز. (ناظم الاطباء). القیه. آبده. (مهذب الاسماء). رجوع به بردکی و بردشود.
ته دوزخ، ته دریا دریافتن، بجا آوردن و فهم دریافتن دریافت اشکوب دوزخ تک دوزخ (واژه درک و دزک برابر با دستارچه پارسی است) در یافتن اندر یافتن پی بردن در رسیدن، در یافت اندر یافت. نهایت گودی چیزی مانند ته دریا و غیره، ته دوزخ ته جهنم. یا درک رسفل پایه زیرین، ته دوزخ. یا به درک بجهنم در دوزخ (بهنگام عدم رضایت و ناخشنودی از امری و خبری گویند) یا به درک رفتن (واصل شدن) بجهنم فرو رفتن مردن (دشنام است)
ته دوزخ، ته دریا دریافتن، بجا آوردن و فهم دریافتن دریافت اشکوب دوزخ تک دوزخ (واژه درک و دزک برابر با دستارچه پارسی است) در یافتن اندر یافتن پی بردن در رسیدن، در یافت اندر یافت. نهایت گودی چیزی مانند ته دریا و غیره، ته دوزخ ته جهنم. یا درک رسفل پایه زیرین، ته دوزخ. یا به درک بجهنم در دوزخ (بهنگام عدم رضایت و ناخشنودی از امری و خبری گویند) یا به درک رفتن (واصل شدن) بجهنم فرو رفتن مردن (دشنام است)
ترکی مرغابی چارتابی (گویش گیلکی) سیکا (گویش مازندرانی) نوعی از طیور از راسته پا پرده داران که از رده کاریناتها است. انگشتان پایش توسط غشایی بهم متصلند (برای سهولت شنا در آب) و نوکش دارای تیغه های عرضی برای قطع کردن واره کردن علفها و سایر موارد غذائی میباشد. نژادهای مختلف دارد که از حیث جثه و رنگ و نیروی پرواز با هم متفاوتند. گوشت اردک حل و لذیذ است و مانند دیگر پرندگان خانگی نگهداری میشود
ترکی مرغابی چارتابی (گویش گیلکی) سیکا (گویش مازندرانی) نوعی از طیور از راسته پا پرده داران که از رده کاریناتها است. انگشتان پایش توسط غشایی بهم متصلند (برای سهولت شنا در آب) و نوکش دارای تیغه های عرضی برای قطع کردن واره کردن علفها و سایر موارد غذائی میباشد. نژادهای مختلف دارد که از حیث جثه و رنگ و نیروی پرواز با هم متفاوتند. گوشت اردک حل و لذیذ است و مانند دیگر پرندگان خانگی نگهداری میشود