- رخیم
- سخن آسان، آسانگوی، سست آوا، آوای پایین زیر نرم آواز
معنی رخیم - جستجوی لغت در جدول جو
- رخیم ((رَ))
- نرم آواز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث رخیم آسانگوی، سست آوا: زن
نرم کردن، نازک کردن آواز
در دستور زبان انداختن حرف آخر کلمه، مثل انداختن حرف نون از آخر مصدر، مانند مثلاً «رفت» از «رفتن» و «گفت» از «گفتن» در کلمات «رفت و آمد» و «گفت وشنید»
ستبر، کلفت
سازگان
ناگوار
کند روی
رانده شده، رانده از درگاه خدایتعالی
ساختمان سنگی سنگ چین
کهن جامه
مهمیز، تازیانه
ارزان، کم بها
رخسنگ گونه ای سنگ آهکی که دارای رخ ها و رگه های رنگارنگ است (مرمر) گونه ای سنگ آهکی است که شفاف است و تا حدی قابلیت صیقل شدن را دارد و چون باسانی به صورت لوح در میاید از آن جهت در کتیبه روی آرامگاهها سنگ قبر مجسمه پایه چراغ و ظروف تجملی بکار میرود. رخام دارای رنگهای قهوه ای و زرد و سبز و نارنجی میباشد و بدین جهت پس از صیقل حالت تموج و منظره ای زیبا می یابد. رخام آهکی این نوع را نامند در مقابل رخام گچی که زیاد شفاف نیست و فاقد رگه است و ترکیبش بجای آنکه از کربنات کلسیم باشد از سولفات کلسیم و سفید رنگ است و بر خلاف رخام آهکی در برابر اسیدها جوش نمی کند. از رخام گچی هم برای ساختن لوحه و سنگ قبر استفاده کنند و آن به رخام ابیض مشهور است
بخشایشگر
نوشته شده، مرقوم
کشش آواز، آواز سرود
پوسیده شدن استخوان، کهنه شدن
طرز، قاعده، روش
آوای شیر، کف چون کف شیر، سیاب (حباب)
بی باک
خیمه زدن
بزرگ، بزرگوار، بزرگ قدر
پوسیده، کهنه، استخوان پوسیده
مرقوم، نوشته، نوشته شده، نامه
نوع حکومت، طرز، قاعده، روش، هنجار، برنامۀ غذایی خاص برای افزایش یا کاهش وزن یا معالجۀ بعضی بیماری ها
سنگسار شده، رانده شده، نفرین شده، ملعون
سخت، دشوار، خطرناک، بد، ناگوار، ناسازگار
فلزی نقره ای، سنگین، کمیاب و شبیه پلاتین که در مقابل حرارت مقاوم است و در ساخت لامپ ها و ترموکوپل ها و نیز به عنوان کاتالیزور به کار می رود
جایی که در آن خیمه برپا کرده باشند، خیمه گاه
مهربان و بخشاینده، بخشایشگر، از نام های خداوند
کلفت، قطور