جدول جو
جدول جو

معنی رخنه - جستجوی لغت در جدول جو

رخنه
رهیافت
تصویری از رخنه
تصویر رخنه
فرهنگ واژه فارسی سره
رخنه
راهی که در دیوار واقع شده باشد، سوراخ دیوار، روزنه، سوراخ هر چیز
تصویری از رخنه
تصویر رخنه
فرهنگ لغت هوشیار
رخنه
راه و شکاف میان دیوار، سوراخ، کنایه از عیب و نقص، فساد
رخنه افکندن: در چیزی ایجاد رخنه و شکاف کردن، کنایه از اختلاف و نفاق و جدایی میان دیگران انداختن
رخنه کردن: شکافتن، سوراخ کردن، نفوذ کردن
تصویری از رخنه
تصویر رخنه
فرهنگ فارسی عمید
رخنه
کاغذ، ماده ای که از چوب بعضی گیاهان به صورت ورقه های نازک ساخته می شود و برای نوشتن، نقاشی و مانند آن به کار می رود، قرطاس
تصویری از رخنه
تصویر رخنه
فرهنگ فارسی عمید
رخنه
((رُ نَ یا نِ))
کاغذ
تصویری از رخنه
تصویر رخنه
فرهنگ فارسی معین
رخنه
((رِ نِ))
سوراخ، شکاف
تصویری از رخنه
تصویر رخنه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رخنا
تصویر رخنا
(دخترانه)
زیبارو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رانه
تصویر رانه
محرک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رخینه
تصویر رخینه
یونانی فارسی شده زمج (صمغ صنوبر)
فرهنگ لغت هوشیار
سستی کرخی، نرم در تازی به سیزده وات نرم (حروف الرخوه) گفته می شود ثاء حاء خاء ذال زای ظاء صاد ضاد غین فاء سین شین هاء
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخمه
تصویر رخمه
کرکس لاشخوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخفه
تصویر رخفه
تنکی: خاز (خمیر) مسکه (چربی شیر) گل، شکنندگی تردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخصه
تصویر رخصه
بارداد لهی - پروانه دستوری، آسانی کار، پستای آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخته
تصویر رخته
مجروح و زخمدار و بیمار و دردمند، خسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزنه
تصویر رزنه
آبگیر پشته آبگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرنه
تصویر خرنه
غرش جانوران مانند گربه و ببر
فرهنگ لغت هوشیار
یک دانه ارزن، تیرگی ، دود بوی آنچه برای خوشبوی کردن خانه دود کنند، آوازه خوان سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخینه
تصویر رخینه
راتیانج، صمغ درخت صنوبر، رشینه، رخبینه، ریتانج، راتینج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرنه
تصویر خرنه
((خُ نَ یا نِ))
غرش جانوران مانند گربه و ببر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دخنه
تصویر دخنه
((دُ نَ یا نِ))
رنگ تیره، آن چه که برای دود دادن خانه به کار برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخمه
تصویر رخمه
((رَ مِ))
کرکس، لاشخوار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رخنه کردن
تصویر رخنه کردن
رسوخ کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رخنه یافتن
تصویر رخنه یافتن
تباهی یافتن، خراب شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخنه رخنه
تصویر رخنه رخنه
سوراخ سوراخ، چاک چاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخنه چینی
تصویر رخنه چینی
کاغذ باطل بنگرید به کاغذ باطل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخنه بستن
تصویر رخنه بستن
ترمیم کردن و مسدود کردن شکاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخنه افکندن
تصویر رخنه افکندن
تولید رخنه کردن، فساد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رخنه کردن
تصویر رخنه کردن
شکافتن، سوراخ کردن، نفوذ کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخنه افکندن
تصویر رخنه افکندن
در چیزی ایجاد رخنه و شکاف کردن، کنایه از اختلاف و نفاق و جدایی میان دیگران انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخنه جو
تصویر رخنه جو
ویژگی کسی که می تواند در امری دشوار راه گریزی پیدا کند، چاره جو، چاره گر، رخنه کننده و فسادانگیز
فرهنگ فارسی عمید