معنی رخصان - جستجوی لغت در جدول جو
رخصان
نرم و نازک
نرم و نازک
تصویر رخصان
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر رخشان
رخشان
(دخترانه)
درخشان، درخشان
درخشان، درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر رخشان
رخشان
تابان و روشن و درخشان، رخشیدن
تابان و روشن و درخشان، رخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رقصان
رقصان
وشتان رقصنده، درحال رقصیدن
وشتان رقصنده، درحال رقصیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خرصان
خرصان
جمع خرص، نیزه ها نگین های زر و سیم
جمع خرص، نیزه ها نگین های زر و سیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رقصان
رقصان
در حال رقصیدن، رقصنده
در حال رقصیدن، رقصنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر رخشان
رخشان
((رَ))
رخشنده، تابان
رخشنده، تابان
فرهنگ فارسی معین
تصویر رخشان
رخشان
درخشان، روشن، تابان
درخشان، روشن، تابان
فرهنگ فارسی عمید
تصویر خصان
خصان
بزرگان
بزرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رخان
رخان
دو رخ، دو برجستگی دو طرف صورت، گونه ها،
برای مثال شب سیاه بدان زلفکان تو ماند / سپیدروز به پاکی رخان تو ماند
(دقیقی - ۹۷)
دو رخ، دو برجستگی دو طرف صورت، گونه ها،
برای مِثال شب سیاه بدان زلفکان تو مانَد / سپیدروز به پاکی رخان تو مانَد
(دقیقی - ۹۷)
فرهنگ فارسی عمید