جدول جو
جدول جو

معنی رخشایی - جستجوی لغت در جدول جو

رخشایی
(رَ / رُ)
حالت رخشا. صفت رخشا. رخشانی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به رخشا و رخشانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
بی آبرویی و شرمندگی به جهت کار، بد بدنامی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخشایش
تصویر بخشایش
درگذشتن از گناه کسی، عفو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخشایی
تصویر تخشایی
کارخانۀ مخصوص ارتش که در آن انواع اسلحه ساخته می شود، کارخانۀ اسلحه سازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روشنایی
تصویر روشنایی
روشنی، تابناکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تخشایی
تصویر تخشایی
کوشایی، کوشنده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رختشویی
تصویر رختشویی
شغل و عمل رختشو
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رُ)
حالت رخشان. صفت رخشان. رخشندگی. درخشندگی. تابناکی. تابندگی. تلألؤ. لمعان. درخشانی. بریق. براق. (یادداشت مؤلف) :
فروتر ز کیوان ترا اورمزد
به رخشانی لاله اندر فرزد.
ابوشکور بلخی.
دوان شد به بالین او اورمزد
به رخشانی لاله اندر فرزد.
فردوسی.
خواجه و سید سادات رئیس الرؤسا
همچو خورشید به بخشندگی و رخشانی.
منوچهری.
سالها باید که تا ازآفتاب
لعل یابد رنگ و رخشانی و تاب.
مولوی.
و رجوع به رخشان شود، صیقلی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بخشایش
تصویر بخشایش
در گذشتن از جرم و گناه و تقصیر عفو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاشایی
تصویر پاشایی
پاشا شدن امارت یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعنایی
تصویر رعنایی
خود آرایی، تکبر خودپسندی، زیبایی خوشگلی
فرهنگ لغت هوشیار
روشنی مقابل تاریکی، جوهریست که در داروهای چشم بکار میرفت مرقشیشا حجرالنور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخشایی
تصویر تخشایی
کوشیدن سعی. یا اداره تخشایی. اداره تسلیحات (نظام)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لخشانی
تصویر لخشانی
لخشان بودن لغزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میشایی
تصویر میشایی
همیشه بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعنایی
تصویر رعنایی
((رَ))
خودآرایی، خودبینی، خوش قامتی، زیبایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخشایش
تصویر بخشایش
((بَ یِ))
درگذشتن. عفو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تخشایی
تصویر تخشایی
((تُ))
کوشایی و چالاکی، کارخانه اسلحه سازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روشنایی
تصویر روشنایی
((رُ شَ))
روشنی، مقابل تاریکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
بدنامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رویایی
تصویر رویایی
مواجهه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روشنایی
تصویر روشنایی
برق، نور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بخشایش
تصویر بخشایش
رحم، عفو، غفران، مغفرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پخشایش
تصویر پخشایش
توزیع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رخشاره
تصویر رخشاره
فیلم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
افتضاح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از درخشانی
تصویر درخشانی
Luminousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
Disgrace, Disgracefulness, Outrageousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روشنایی
تصویر روشنایی
Illumination
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
Chieftainship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از درخشانی
تصویر درخشانی
светимость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روسایی
تصویر روسایی
вождизм
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روشنایی
تصویر روشنایی
освещение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رسوایی
تصویر رسوایی
позор , возмутительность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از درخشانی
تصویر درخشانی
Leuchtkraft
دیکشنری فارسی به آلمانی