جمع واژۀ رکاب به معنی شتران که بدان سفر کرده شود. واحد ندارد یا واحد آن راحله است. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : زهی طلعتت بر فراز رکائب فروزان چو بر آسمان نجم ثاقب. ؟ مردان از کار بازماندند و اموال و حرائب و مراکب و رکائب و سلاحها سپری شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 38) ، جمع واژۀ رکوبه. (یادداشت مؤلف) (اقرب الموارد). رجوع به رکوبه شود
جَمعِ واژۀ رِکاب به معنی شتران که بدان سفر کرده شود. واحد ندارد یا واحد آن راحله است. (آنندراج) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : زهی طلعتت بر فراز رکائب فروزان چو بر آسمان نجم ثاقب. ؟ مردان از کار بازماندند و اموال و حرائب و مراکب و رکائب و سلاحها سپری شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 38) ، جَمعِ واژۀ رکوبه. (یادداشت مؤلف) (اقرب الموارد). رجوع به رکوبه شود
شیر خفتۀ جغرات شده. شیر مسکه برآوردۀ آب آمیخته. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، صافی. بدون کدورت، مشتبه. مخلوط. کدر و بنابر این از اضداد است. (المنجد) سرگشته. شوریده. عقل سست، گران جسم. گران جان از سیری شکم، یا از غلبۀ خواب یا از راه رفتن. (منتهی الارب)
شیر خفتۀ جغرات شده. شیر مسکه برآوردۀ آب آمیخته. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، صافی. بدون کدورت، مشتبه. مخلوط. کدر و بنابر این از اضداد است. (المنجد) سرگشته. شوریده. عقل سست، گران جسم. گران جان از سیری شکم، یا از غلبۀ خواب یا از راه رفتن. (منتهی الارب)
یارغایب. جمع واژۀ رغیبه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (دهار). رجوع به رغیبه شود، چیزهای مرغوب. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از غیاث اللغات). - شب رغائب، شب اولین جمعۀ ماه مبارک رجب. (از ناظم الاطباء). رجوع به لیلهالرغائب شود. - صلوه رغائب، نام نمازی است که در جمعۀ اول رجب خوانند. (یادداشت مؤلف). - لیلهالرغائب، یا لیلۀ رغائب، شب جمعۀ اول ماه رجب است و آن شب را اعمالی است از ادعیه و غیره که در کتب ادعیه مذکور است. (یادداشت مؤلف). رجوع به رغایب شود
یارغایب. جَمعِ واژۀ رَغیبَه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (دهار). رجوع به رغیبه شود، چیزهای مرغوب. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از غیاث اللغات). - شب رغائب، شب اولین جمعۀ ماه مبارک رجب. (از ناظم الاطباء). رجوع به لیلهالرغائب شود. - صلوه رغائب، نام نمازی است که در جمعۀ اول رجب خوانند. (یادداشت مؤلف). - لیلهالرغائب، یا لیلۀ رغائب، شب جمعۀ اول ماه رجب است و آن شب را اعمالی است از ادعیه و غیره که در کتب ادعیه مذکور است. (یادداشت مؤلف). رجوع به رغایب شود
جمع واژۀ حریبه. حریبهالرجل، مال مسلوبۀ مرد یا مال که بدان زندگانی نماید. (منتهی الارب) : مردان از کار بازماندندو اموال و خزاین و حرائب و مراکب و رکائب و سلاحها سپری شد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هجری قمری ص 56)
جَمعِ واژۀ حَریبه. حَریبهالرجل، مال مسلوبۀ مرد یا مال که بدان زندگانی نماید. (منتهی الارب) : مردان از کار بازماندندو اموال و خزاین و حرائب و مراکب و رکائب و سلاحها سپری شد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هجری قمری ص 56)