جدول جو
جدول جو

معنی رحاب

رحاب
رحبه ها، زمینهای فراخ و پر گیاه، ساحت خانه ها، میان سراها، فراخی میان خانه ها، جمع واژۀ رحبه
تصویری از رحاب
تصویر رحاب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با رحاب

رحاب

رحاب
جمع رحبه، خاک های خوب، گستره خانه ها، درگاه ها میانسراها دیگ فراخ فراخ گشاد سرزمین وسیع و پر گیاه، ساحت خانه، وسط سرای جمع رحاب رحبات
فرهنگ لغت هوشیار

رحاب

رحاب
جَمعِ واژۀ رَحَبَه و رَحْبَه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به رحبه شود
لغت نامه دهخدا

رحاب

رحاب
ناحیه ای است در آذربایجان و این نام بر دربند و بیشتر ارمنستان روی هم رفته اطلاق می شود، و اکثر ارمنستان است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

رحاب

رحاب
فراخ و گشاد از هر چیزی. (ناظم الاطباء). فراخ. (دهار). فراخ از هر چیزی. (منتهی الارب).
- امراءه رحاب، زن پهناور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
- قِدْر رحاب، دیگ فراخ. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (منتهی الارب).
، جای فراخ گشاد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا