- رجوم
- رجم، سنگسار کردن و راندن باشد
معنی رجوم - جستجوی لغت در جدول جو
- رجوم ((رُ جُ))
- سنگسار کردن، راندن، دشنام دادن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رانده شده، سنگسار شده
سنگسار شده، رانده شده سنگسار شده، رانده جمع مرجومین
اخترشناسی، اخترماری
آفند، تازش، تک
چوب چاه، سنگی که به ریسمان بندند و در چاه بیاویزند تا اندازه آب را بدانند چاه سنج، سنگ دهوه (دهوه دلو) سنگ دولک سنگی که بر دهوه بندند تا زودتر فرو شود
بخشنده، آمرزنده، مهربان، بیمار زهدانی: زن
رانده شده، رانده از درگاه خدایتعالی
رخت افکندن (اقامت کردن)، شرم داشتن
سخت جنبیدن و حرکت کردن
باز آمدن و برگشتن، توجه کردن، بچیزی دیگر نگریستن و توجه کردن
رجحان، چربیدن ترازو و مایل گردیدن آن
جمع رجب، ماه های رجب، بزرگداشت ها
روان، لبریز
جمع ردم، بندش رخنه ها
گل: مرد، فراخ چوز
جمع رسم، آئین ها، قوانین، قواعد، قانونها
جمع رقم، نبشته ها پیکرها جمع رقم ارقام
سستکار، سست رای، گوسپند لاغر
جمع جرم، گرم ها، کرجی یمنی جمع جرم گرمسیرها
چشم اشک ران، ابر بارانران، چشم پیوسته گریان، ماده شتر بر شیر
دانش بررسی اجرام آسمانی، چگونگی قرارگیری و اثرگذاری آن ها بر هم، اخترشناسی، ستاره شناسی، جمع نجم، نجم
رقم ها، اعداد، جمع واژۀ رقم
بازگشتن، برگشتن، باز آمدن، بازگشت، در فقه بازگشت مرد به سوی زنی که طلاق داده، یعنی هنوز عده تمام نشده مجدداً علاقۀ زناشویی را برقرار کند بدون عقد نکاح جدید، در ادبیات در فن بدیع بازگشت به کلام سابق است به نقض و ابطال آن به منظور افادۀ نکتۀ خاص، برای مثال عاجزم در ثنای تو عاجز / آه اگر همچنین بمانم آه ی یک دلیری کنم قرینۀ شرک / نکنم لااله الاالله (انوری - ۴۲۵) ، در علم نجوم حرکت بعضی سیارات در جهت عکس توالی بروج
سنگسار شده، رانده شده، نفرین شده، ملعون
حملۀ ناگهانی، یورش، تاخت، ناگاه درآمدن در جایی
رسم ها، سنن و قاعده های متداول میان افراد یک جامعه، آیین ها، جمع واژۀ رسم
مغلوب
ستارگان، انجم
خاموشی ک از خشم یا اندوه
دخول بی اذن، در آمدن هر کسی بی دستوری، شکسته و ویران شدن خانه