جمع واژۀ رجم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ستاره ها که به آن رانده شوند شیاطین. (غیاث اللغات) (از منتخب اللغات) (آنندراج) : با انصار حق و اعوان اسلام که نجوم دین و رجوم شیاطین بودند روی به دیار هند آورد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 292). سلطان ارسلان جاذب را بر عقب او بفرستاد تا همچون رجوم نجوم در پی عفاریت بر اثر او میرفت تا او را از حدود خراسان بیرون کرد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 272). جمعی از رجوم فساد و نجوم عناد از قسمت حال و وسعت مجال و بطر رفاهیت و شیطنت و عصبیت خودرا به دیوار بالا مالیدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 222). همه شب در هواجس آن وحشت و وساوس آن محنت مسامر نجوم بودم و مساور رجوم. (ترجمه تاریخ یمینی ص 68). هرکه باشد طالع او زآن نجوم نفس او کفار سوزد در رجوم. مولوی