- رجع
- بازگشتن، برگشت، برگردیدن از چیزی، و بمعنی سود و منفعت
معنی رجع - جستجوی لغت در جدول جو
- رجع
- برگشتن، بازگشتن، بازگشت
- رجع ((رَ))
- برگشتن، بازگشتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بازگشت
باز شویی بازگشت شوی به زن رها کرده، پیش استواری (عطف به ما سبق)
جواب مکتوب
بازگشت، بازگشتن بسوی دنیا، عودت
عودت، بازگشت، بازگشت به سوی دنیا، در فقه بازگشت مرد طلاق دهنده به سوی زن مطلقۀ خود
طلاق رجعی، طلاقی که در مدت عده رجوع شوهر به زن بدون عقد نکاح جایز است، مقابل طلاق بائن
دسمر دانه ای است چون ماش از گیاهان
بازیابه، بن مایه
چیزی که برای کسب اطلاعات به آن مراجعه می کنند
مجتهد جامع الشرایطی که در زمینۀ امور دینی اطلاعات کامل دارد
محل بازگشت، بازگشتن
مرجع تقلید: عالم روحانی که مردم در تکالیف شرعیه از او تقلید می کنند
مجتهد جامع الشرایطی که در زمینۀ امور دینی اطلاعات کامل دارد
محل بازگشت، بازگشتن
مرجع تقلید: عالم روحانی که مردم در تکالیف شرعیه از او تقلید می کنند
پلنگ
جای بازگشت، بازگشت گاه
((مَ جَ))
فرهنگ فارسی معین
محل بازگشت، محل رجوع، جمع مراجع، شخص یا مقامی که می توان برای درخواستی به نزدش رفت، نوشته ای که برای به دست آوردن اطلاعاتی می توان به آن مراجعه کرد، تقلید مجتهدی که در موضوع های دینی از او پیروی می کنند
Reference
referência
Referenz
odniesienie
ссылка
посилання
referentie
referencia
référence
riferimento
संदर्भ
referensi
referans
מַפְרֵשׁ
rejea
การอ้างอิง