جدول جو
جدول جو

معنی رججک - جستجوی لغت در جدول جو

رججک
(رَ جَ جَ)
دهی است از دهستان ساخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنۀ آن 151 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رجغک
تصویر رجغک
آروغ، باد صدا داری که از راه گلو بیرون آید، باد گلو، روغ، وروغ، رچک، رغ، وارغ، آجل
فرهنگ فارسی عمید
(رَ جَ)
باروت تفنگ که در سوراخ تفنگ ریخته و آتش دهند و به فارسی چاشنی گویند. این لفظ هندی است. (از آنندراج) ، برق توپ آتشین، طبق ظریف. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ غَ)
آروغ و بادی که از راه گلو برآید، و رجک و رچک نیز گویند. (برهان) (ناظم الاطباء). آروغ. (جهانگیری). آروغ نیز گویند و آن بادی باشد که از راه گلو برآید. (آنندراج). و رجوع به رجک و رچک و رجعک شود
لغت نامه دهخدا
(رَ عَ)
رجغک. بمعنی آروغ است که رچک نیز گویند. (از شعوری ج 2 ورق 9)
لغت نامه دهخدا
(رَ جَ)
رچک. رجغک. آروغ. رجغک و بادی که از راه گلو برآید. (ناظم الاطباء). فواق. باد گلو. آروغ. (آنندراج) (از برهان) :
ببندد دهان خود از فرط بخل
که برناید از سینۀ او رجک.
طیان ژاژخای (از آنندراج).
و رجوع به رجعک و رچک و رجغک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از رجغک
تصویر رجغک
آروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنجک
تصویر رنجک
هندی چاشنی (باروت تفنگ که در سوراخ تفنگ ریخته آتش دهند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجک
تصویر رجک
آروغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجغک
تصویر رجغک
((رَ غَ))
آروغ، رجک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رجک
تصویر رجک
((رَ جَ))
آروغ، رجغک
فرهنگ فارسی معین