جدول جو
جدول جو

معنی رجامان - جستجوی لغت در جدول جو

رجامان
(رِ)
چوب که بر سر چاه نصب نمایند و بر آن چرخ گذارند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
رجامان
چوب چاه دو چوب است که بر سر چاه نهند و چرخ چاه بر آن گذارند
تصویری از رجامان
تصویر رجامان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رامان
تصویر رامان
(پسرانه)
نام وزیر کیقباد پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
(دخترانه)
آنکه با ناز و تکبر راه می رود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رخامین
تصویر رخامین
(دخترانه)
رخام (عربی) + ین (فارسی) از جنس رخام
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رادمان
تصویر رادمان
(پسرانه)
دارمان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ریسمان
تصویر ریسمان
رشتۀ بلند کلفتی که از پشم یا پنبه تابیده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترجمان
تصویر ترجمان
کسی که دو زبان بداند و مطلبی را از زبانی به زبان دیگر بیان کند، مترجم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسامان
تصویر بسامان
خوب، نیکو، مرتب، با نظم و آراستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رژیمان
تصویر رژیمان
گروهی از نظامیان، فوج، هنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
خرامنده، در حال خرامیدن
فرهنگ فارسی عمید
نام ناحیه ای است از بلاد فرس در اهواز، (از معجم البلدان ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
قریه ای است به خابور از نواحی جزیره. (از معجم البلدان). دهی است به خابور. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترجمان
تصویر ترجمان
شخصی را گویند که لغتی را بزبان دیگر تقریر نماید، مترجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تربامان
تصویر تربامان
یونانی تلخه گیا از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توامان
تصویر توامان
جنابه همزادان تثنیه توام. دو همزاد، دو همراه دو قرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاجمان
تصویر تاجمان
نوعی توتون چپق
فرهنگ لغت هوشیار
پناه زینهار به دادم برس به فریادم برس زینهارخ پناه (کلمه ای که وقت نزول حوادث گویند) : (هرلحظه ها تفی بتو آواز میدهد کاین دامگه نه جای امانست الامان) (خاقانی) یاالامان گفتن، کلمه (الامان) را بر زبان راندن زینهار خواستن: بکمندی درم که ممکن نیست رستگاری بالامان گفتن، (سعدی) پناه، هنگام ترس و وحشت و تسلیم گفته میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
رونده با ناز و تکبر و تبخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رژیمان
تصویر رژیمان
فرانسوی گروه هنگ هنگ فوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رولمان
تصویر رولمان
فرانسوی غلت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریسمان
تصویر ریسمان
نخ تابیده از چند نخ مانند طناب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رگلمان
تصویر رگلمان
تصویب نامه، آئین نامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمانان
تصویر رمانان
فرانسوی بازمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجالات
تصویر رجالات
جمع رجل، مردان پیادگان جمع رجل مردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشامان
تصویر آشامان
درحال آشامیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسامان
تصویر بسامان
نیک وخوب وراست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الامان
تصویر الامان
((اَ اَ))
زینهار! پناه !
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسامان
تصویر بسامان
((بِ))
مرتب، آماده، آسوده خاطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترجمان
تصویر ترجمان
((تَ جُ))
مترجم، گزارنده، بازگو کننده، بیان کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرامان
تصویر خرامان
((خُ))
رونده با ناز و تکبر و تبختر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرجامین
تصویر فرجامین
اخیر، نهایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ریسمان
تصویر ریسمان
طناب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسامان
تصویر بسامان
منتظم، مرتب، منظم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترجمان
تصویر ترجمان
ترزبان
فرهنگ واژه فارسی سره