جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فرجامین

فرجامین

فرجامین
آخرین. مقابل نخستین و اولین. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

فرجامیدن

فرجامیدن
اختتام. به خاتمه رسیدن. به پایان رسیدن. (یادداشت مؤلف) ، پایان دادن. به پایان رسانیدن. فرجامانیدن. (یادداشت مؤلف) :
لیکن فلکت همی بفرجامد
فرجام نگر که فتنه بر جامی.
ناصرخسرو.
رجوع به فرجامانیدن شود
لغت نامه دهخدا

فرامین

فرامین
فَرمان ها، امرها، دستورها، رل ها، جمعِ واژۀ فَرمان
فرامین
فرهنگ فارسی عمید

فرامین

فرامین
جَمعِ واژۀ فرمان. این تصرف فارسی زبانان عربی دان است که جمع لفظ فارسی به طور عربی آورده اند. (آنندراج). جَمعِ واژۀ فَرَمان فارسی است. (از اقرب الموارد). رجوع به فرمان شود
لغت نامه دهخدا