- رجالات
- جمع رجل، مردان پیادگان جمع رجل مردان
معنی رجالات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ماتیکان ها
جمع رساله، پیام ها نامه ها جمع رسالت (رساله) پیامها جمع رساله
سزا، شکنجه، پادافره
شایستگی ها، شایستگی
واگذاشته ها فرستاده ها، جمع ارجاع
راهنمایی ها، جمع دلالت، جمع در جمع دلاله
استان، فرمانروایی
گفتارها
جمع رباط، کاروانسرا خوانگاه ها جمع رباط
چوب چاه دو چوب است که بر سر چاه نهند و چرخ چاه بر آن گذارند
سوسندیسیان
مردانگی
جمع رجوع: (اداره رجوعات تجارتی و محاکمات)
اژدر ماهیان
جمع (غلط) رساله رساله ها) هدایت بعضی رسالجات پارسی رزین طایفه دیده (نهج الادب ص 79)
جمع جراحت زخمها ریشها
جمع ایاله، استانها جمع ایالت
پندارها جمع خیال توهمات، تخیلات
جمع تفال
جمع تجادل
جمع تجمل
جمع سوال، پرسش ها جمع سوال پرسشها
جمع سیاله سیاله ها، موجوداتی که مانند حرکات و اصوات و زمانند که همواره جزیی از آن ها محفوف به دو عدم است و در سکون و آرامش نیستند. موجودات سیاله حوادث و زمانیانند که همواره مسبوق به دو عدمند: یکی عدم سابق و دیگر عدم لاحق
مردی، مردانگی، کمال مردی
جزا دادن، پاداش دادن، کیفر
همنشینی کردن، با کسی نشستن، همنشینی
با هم رفتن، هم قدم شدن، با یکدیگر برابری کردن، با یکدیگر سخن گفتن
اهتمام، توجه، اعتنا، در امری فکر و اندیشه کردن
آب دهان، آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، آب دهن، بزاق، تف، تفو، خیو، خدو، بفج
با هم دوستی و پیوستگی داشتن، یاری داشتن، پیروی کردن
بلند کردن، بلند قرار دادن، در بلندی با کسی معارضه کردن
فعلاً، اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، حالیا، همینک، ایدون، بالفعل، نون، الآن، ایدر، اینک، فی الحال، حالا، ایمه، همیدون، کنون، الحال
در تازی نیامده و از ساخته های فارسی گویان است هم اینک بی درنگ
رمن، یالان، جمع عیال، جمع الجمع عیل