- رتوع (تَ)
رتاع. رتع. چریدن ستور و آب خوردن سرخود در فراخی یا چریدن به حرص تمام در زمین یا علف، یا عام است. (آنندراج). مصدر بمعنی رتع. (منتهی الارب). چرا کردن. (ترجمان ترتیب عادل) (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (مصادراللغه زوزنی). با شوق و حرص خوردن. (تاج المصادر بیهقی). رتاع. رتع. (ناظم الاطباء). رجوع به دو کلمه بالا شود
