درآمیختن و نیکو ساختن اشکنه را. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آمیختن و نیکو گردیدن ثرید. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). آمیختن. (مصادراللغه زوزنی) ، انداختن کسی را در گل و لای. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ربیکه ساختن. (منتهی الارب) (مصادراللغه زوزنی) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ربیکه ساختن و آن طعامی است که از خرما و روغن و ماست سازند. (آنندراج). طعامی ساختن از خرما و روغن. (تاج المصادر بیهقی)
درآمیختن و نیکو ساختن اشکنه را. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آمیختن و نیکو گردیدن ثرید. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). آمیختن. (مصادراللغه زوزنی) ، انداختن کسی را در گل و لای. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ربیکه ساختن. (منتهی الارب) (مصادراللغه زوزنی) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ربیکه ساختن و آن طعامی است که از خرما و روغن و ماست سازند. (آنندراج). طعامی ساختن از خرما و روغن. (تاج المصادر بیهقی)
دهی است به خوزستان و آنرا اربق نیز گویند. (منتهی الارب). شهری و ناحیه ایست از اهواز، صاحب قراء و مزارع و در آن پلی است که ذکر آن در غزوات اوایل اسلام آمده است. لشکر اسلام اربک را در عهدخلیفۀ دویم در سنۀ هفده هجری بسرداری نعمان بن مقرن المزنی فتح کردند و این پیش از فتح نهاوند بود. (معجم البلدان) (مرآت البلدان). و رجوع به اربق شود
دهی است به خوزستان و آنرا اَربُق نیز گویند. (منتهی الارب). شهری و ناحیه ایست از اهواز، صاحب قراء و مزارع و در آن پلی است که ذکر آن در غزوات اوایل اسلام آمده است. لشکر اسلام اربک را در عهدخلیفۀ دویم در سنۀ هفده هجری بسرداری نعمان بن مقرن المزنی فتح کردند و این پیش از فتح نهاوند بود. (معجم البلدان) (مرآت البلدان). و رجوع به اربق شود
تربه و ترف. کشک سیاه را گویند که بترکی قراقروت و آنرا ترف نیز گویند، و معرب تربه طربق است. (انجمن آرا). ترب و تربه و ترف. کشک سیاه که بترکی قراقروت و بتازی مصل گویند، طربک معرب آن. (فرهنگ رشیدی) : چو نوشیدم ز تتماجش فروکوبید چون سیرم چو تربک رو ترش کردم کز آن شیرین بریدستم مولوی (از انجمن آرا و فرهنگ رشیدی)
تربه و ترف. کشک سیاه را گویند که بترکی قراقروت و آنرا ترف نیز گویند، و معرب تربه طربق است. (انجمن آرا). ترب و تربه و ترف. کشک سیاه که بترکی قراقروت و بتازی مصل گویند، طربک معرب آن. (فرهنگ رشیدی) : چو نوشیدم ز تتماجش فروکوبید چون سیرم چو تربک رو ترش کردم کز آن شیرین بریدستم مولوی (از انجمن آرا و فرهنگ رشیدی)