گوسپند بچه آورده، گوسپند بچه مرده. گوسپند نوزاده، و آن در بز و گوسفند وگاو و شتر بکار برده آید. ج، رباب و هو نادر قاله فی النهایه، نیکویی، نعمت، گره محکم، نام جمادی اولی و جمادی الاّخر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ربّی. و رجوع به ربّی شود
گوسپند بچه آورده، گوسپند بچه مرده. گوسپند نوزاده، و آن در بز و گوسفند وگاو و شتر بکار برده آید. ج، رُباب و هو نادر قاله فی النهایه، نیکویی، نعمت، گره محکم، نام جمادی اولی و جمادی الاَّخر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رُبّی. و رجوع به رُبّی شود
حسن بن علی. محدث است. (ناظم الاطباء). محدثان در تاریخ اسلام به عنوان پیشگامان علم حدیث شناخته می شوند که در زمینه تشخیص احادیث صحیح از غیرصحیح، به تبحر رسیدند. این افراد با دقت فراوان در مورد اسناد روایات، ویژگی های راویان و شرایط نقل حدیث تحقیق می کردند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند. مهم ترین ویژگی یک محدث این است که توانایی تحلیل دقیق احادیث را داشته باشد و با رعایت معیارهای علمی، روایت های صحیح را از ضعیف تمییز دهد.
حسن بن علی. محدث است. (ناظم الاطباء). محدثان در تاریخ اسلام به عنوان پیشگامان علم حدیث شناخته می شوند که در زمینه تشخیص احادیث صحیح از غیرصحیح، به تبحر رسیدند. این افراد با دقت فراوان در مورد اسناد روایات، ویژگی های راویان و شرایط نقل حدیث تحقیق می کردند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند. مهم ترین ویژگی یک محدث این است که توانایی تحلیل دقیق احادیث را داشته باشد و با رعایت معیارهای علمی، روایت های صحیح را از ضعیف تمییز دهد.
نام ماه جمادی الاّخر به جاهلیت. (السامی فی الاسامی). لیکن در منتهی الارب رب ّ بدون ’ی’ بدین معنی آمده است، آنهم نه به معنی جمادی الاّخره بلکه بمعنی جمادی الاولی. (یادداشت مرحوم دهخدا). ربّی ̍، شیره فروش. (منتهی الارب) (آنندراج) ، گویا نسبت است به بیع رب ّ. (منتهی الارب)
نام ماه جمادی الاَّخر به جاهلیت. (السامی فی الاسامی). لیکن در منتهی الارب رُب ّ بدون ’ی’ بدین معنی آمده است، آنهم نه به معنی جمادی الاَّخره بلکه بمعنی جمادی الاولی. (یادداشت مرحوم دهخدا). رُبّی ̍، شیره فروش. (منتهی الارب) (آنندراج) ، گویا نسبت است به بیع رُب ّ. (منتهی الارب)
نسبت به قبایل پنجگانه رباب است لأن الواحد منهم ربه لأنک اذا نسبت الشی ٔ الی الجمع ردته الی الواحد کما تقول فی المساجد مسجدی الا ان تکون سمیت به رجلاً فلا رده الی الواحد کما یقول فی انمار انماری و فی کلاب کلابی. (منتهی الارب). نسبت به قبایل پنجگانه... ربّی است زیرا واحد آنها ربّه است. (از اقرب الموارد). پنج قبیله از عرب که یکی شده اند. (آنندراج). و رجوع به رباب و ربّه شود
نسبت به قبایل پنجگانه رباب است لأن الواحد منهم ربه لأنک اذا نسبت الشی ٔ الی الجمع ردته الی الواحد کما تقول فی المساجد مسجدی الا ان تکون سمیت به رجلاً فلا رده الی الواحد کما یقول فی انمار انماری و فی کلاب کلابی. (منتهی الارب). نسبت به قبایل پنجگانه... رُبّی است زیرا واحد آنها رُبّه است. (از اقرب الموارد). پنج قبیله از عرب که یکی شده اند. (آنندراج). و رجوع به رِباب و رُبّه شود
رب ّ. گاهی در قسم ’ب’ دوم را به ’ی’ بدل کنند، و منه قولهم: لا و ربیک لاافعل کذا، یعنی قسم بپروردگار تست... (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از متن اللغه)
رَب ِّ. گاهی در قَسَم ’ب’ دوم را به ’ی’ بدل کنند، و منه قولهم: لا و ربیک لاافعل کذا، یعنی قسم بپروردگار تست... (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (از متن اللغه)
نام جایی بر چهار منزل از مدینه که خاک ابوذر غفاری آنجاست، و از آن موضع است موسی ربذی ابن عبیده و هر دو برادرش عبداﷲ ربذی و محمد ربذی. (منتهی الارب). در معجم البلدان آمده: در اوایل قرن چهارم هجری در جنگهای قرمطیان ویران شد. این قریه در سه میلی مدینه در راه حجاز وقتی که از فید بسوی مکه میروی قرار دارد. (از معجم البلدان ج 4). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و عقدالفرید ج 1 ص 284 و ج 5 ص 40 و 63 و 166 و 167 و نزهه القلوب ج 3 ص 168 و مجمل التواریخ و القصص ص 283 و 444 و 460 شود
نام جایی بر چهار منزل از مدینه که خاک ابوذر غفاری آنجاست، و از آن موضع است موسی ربذی ابن عبیده و هر دو برادرش عبداﷲ ربذی و محمد ربذی. (منتهی الارب). در معجم البلدان آمده: در اوایل قرن چهارم هجری در جنگهای قرمطیان ویران شد. این قریه در سه میلی مدینه در راه حجاز وقتی که از فید بسوی مکه میروی قرار دارد. (از معجم البلدان ج 4). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و عقدالفرید ج 1 ص 284 و ج 5 ص 40 و 63 و 166 و 167 و نزهه القلوب ج 3 ص 168 و مجمل التواریخ و القصص ص 283 و 444 و 460 شود
پشم پاره ای که قطران به وی مالند بر شتر. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، رکوی که زرگران پیرایه را به وی مالند تا روشن شود، چابق تازیانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، شدت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
پشم پاره ای که قطران به وی مالند بر شتر. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، رکوی که زرگران پیرایه را به وی مالند تا روشن شود، چابُق تازیانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، شدت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
منسوب است به ربع. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به ربع شود، آنچه در فصل بهار زاده شود. (از اقرب الموارد). موجودشده در فصل بهار. (ناظم الاطباء) ، فرزند مرد در جوانی او. (از اقرب الموارد) ، پسر متولد شده از شخص در سن پیری. (ناظم الاطباء) ، منسوب است به سوی ربیع رابع. (آنندراج) (منتهی الارب) ، قطعی از قطعهای کتاب، طول 16 و عرض 9/5 سانتیمتر. (از یادداشت مرحوم دهخدا) ، شیشه که مظروف آن چهاریک بطری است. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، نقشه ای از نقشه های قالی است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
منسوب است به رِبْع. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به رِبْع شود، آنچه در فصل بهار زاده شود. (از اقرب الموارد). موجودشده در فصل بهار. (ناظم الاطباء) ، فرزند مرد در جوانی او. (از اقرب الموارد) ، پسر متولد شده از شخص در سن پیری. (ناظم الاطباء) ، منسوب است به سوی ربیع رابع. (آنندراج) (منتهی الارب) ، قطعی از قطعهای کتاب، طول 16 و عرض 9/5 سانتیمتر. (از یادداشت مرحوم دهخدا) ، شیشه که مظروف آن چهاریک بطری است. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، نقشه ای از نقشه های قالی است. (یادداشت مرحوم دهخدا)
منسوب به ربا. (از اقرب الموارد). منسوب به رباء. بیعی که به ربا انجام یافته است. (از یادداشت مرحوم دهخدا). در نسبت به ’ربا’ که به فتح ’ر’ شهرت دارد در اصل به کسر ’ر’ است. (از نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال 1 شمارۀ 5). - بیع ربوی. ، منسوب به ربو. (یادداشت مرحوم دهخدا)
منسوب به ربا. (از اقرب الموارد). منسوب به رباء. بیعی که به ربا انجام یافته است. (از یادداشت مرحوم دهخدا). در نسبت به ’ربا’ که به فتح ’ر’ شهرت دارد در اصل به کسر ’ر’ است. (از نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال 1 شمارۀ 5). - بیع ربوی. ، منسوب به ربو. (یادداشت مرحوم دهخدا)
عیسی بن ابراهیم بن محمد الربعی الیمنی (480 هجری قمری) خزرجی گفته است: فقیه و فاضل و استاد نحو و صرف و لغت بود. او راست: النظام الغریب و فهرست آن (در لغت) که در آن لغات اشعار را به اختصار آورده است. (از معجم المطبوعات ج 1). ربعی (ر ب ) {{اسم خاص}} محمد. رجوع به ابن یحیی الربعی شود
عیسی بن ابراهیم بن محمد الربعی الیمنی (480 هجری قمری) خزرجی گفته است: فقیه و فاضل و استاد نحو و صرف و لغت بود. او راست: النظام الغریب و فهرست آن (در لغت) که در آن لغات اشعار را به اختصار آورده است. (از معجم المطبوعات ج 1). ربعی (رَ ب َ) {{اِسمِ خاص}} محمد. رجوع به ابن یحیی الربعی شود
نوعی از اسطرلاب. (دهار) : ربعی نموده پیکرش خطهای مسطر در برش ناخن بر آن خطها برش وقت محاکا ریخته. خاقانی. ناهید زخمه مطرب می آفتاب تابش چنگ آفتاب می را ربعی بشکل مسطر. خاقانی
نوعی از اسطرلاب. (دهار) : ربعی نموده پیکرش خطهای مسطر در برش ناخن بر آن خطها برش وقت محاکا ریخته. خاقانی. ناهید زخمه مطرب می آفتاب تابش چنگ آفتاب می را ربعی بشکل مسطر. خاقانی
منسوب است به ’ربض’ که از قبیلۀ مذحج است، منسوب است به ’ربض’ که از قرای اصفهان است، منسوب است به ربض که از قراءمرو است. (از انساب سمعانی) ، منسوب است به قبیلۀ مهاجرین غانم ربضی. (از لباب الانساب)
منسوب است به ’ربض’ که از قبیلۀ مذحج است، منسوب است به ’ربض’ که از قرای اصفهان است، منسوب است به ربض که از قراءمرو است. (از انساب سمعانی) ، منسوب است به قبیلۀ مهاجرین غانم ربضی. (از لباب الانساب)
ابن عبدالله بصری، مکنی به ابونعیم. از اصحاب حضرت جعفر صادق و حضرت کاظم علیهم االسلام، محدث بود. (یادداشت مرحوم دهخدا). واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
ابن عبدالله بصری، مکنی به ابونعیم. از اصحاب حضرت جعفر صادق و حضرت کاظم علیهم االسلام، محدث بود. (یادداشت مرحوم دهخدا). واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.