جدول جو
جدول جو

معنی رباطات - جستجوی لغت در جدول جو

رباطات
(رِ)
جمع واژۀ رباط. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (متن اللغه). ورجوع به رباط در معنی سلسلۀ اعصاب شود، (اصطلاح منطق) در نزد اهل منطق حروف معانی نحوی ها باشد، و بعضی رباطات را ادوات گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا). روابط، رشته ها و زههایی که قدما معتقد بودند ستارگان بوسیلۀ آنها به آفتاب آویخته اند. رجوع به التفهیم ص 139 شود، احکامیان هند رطوبت و یبوست هوا را به منازل قمر نسبت دهند و آن منازل را به شش رباط قسمت کنند. رباط اول: جهد، شرطین، شوله، طرفه، قلب و مقدم. رباط دوم: سعد و اخبیه، بطین، زیره، مؤخر، نعایم، اکلیل و نژه. رباطسوم: بلده، ثریا، ذراع، شوله و صرفه. رباط چهارم: دبران، سعود، ذابح، عوا، غفر و هقعه. رباط پنجم: بلع، هنعه. رباط ششم: رشاسماک. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
رباطات
(رُ)
دهستان رباطات، شامل تمام بخش خرانق شهرستان یزد میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10). رجوع به خرانق و جغرافیای سیاسی کیهان شود
لغت نامه دهخدا
رباطات
جمع رباط، کاروانسرا خوانگاه ها جمع رباط
تصویری از رباطات
تصویر رباطات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لباسات
تصویر لباسات
مکر، حیله، جمع واژۀ لباس، حیله گری ها برای مثال سخن آموز که تا پند نگیری ز سخن / پند را باز ندانی ز لباسات و فریب (ناصرخسرو - ۵۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواطات
تصویر مواطات
موافقت کردن با کسی در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معاطات
تصویر معاطات
چیزی را دست به دست دادن، به هم بخشیدن، عطا کردن، به کسی خدمت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبالات
تصویر مبالات
اهتمام، توجه، اعتنا، در امری فکر و اندیشه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مباهات
تصویر مباهات
فخر کردن، نازیدن به کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رباعیات
تصویر رباعیات
رباعی، آنچه از چهار جزء تشکیل شده باشد، چهارتایی، در علوم ادبی شعری متشکل از چهار مصراع که مصراع اول و دوم و چهارم آن هم قافیه و بر وزن «لا حول و لا قوه الا بالله» باشد و ممکن است مصراع سوم آن نیز با دیگر مصراع ها هم قافیه باشد
فرهنگ فارسی عمید
(رَ)
جمع واژۀ رباعه، در معنی شأن و حال خوبی که مرد داشته باشد. (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
جمع واژۀ رباعه. (از متن اللغه). رجوع به رباعه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از مرابطات
تصویر مرابطات
جمع مرابطه، پیوندها مرزداری ها پاسداری ها جمع مرابطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارات
تصویر مبارات
برابری و نبرد کردن با کسی در کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباکات
تصویر مباکات
با هم گریستن
فرهنگ لغت هوشیار
فکر کردن در امری اندیشیدن، اهتمام کردن، یا بی مبالات. بدون تفکر بی اندیشه: و از اقدام بی تحاشی آن قوم بر قصد ولایت چنو پادشاهی قادر و قاهر و اقتحام بی مبالات آن جماعت در غمار دیار... شکسته شد، بی قید و بند سهل انگار: ... هنرمند خوبی است لیکن در کارهایش کمی بی مبالاتی است. اهتمام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبالات
تصویر قبالات
جمع قباله، تزدگان نورده ها جمع قباله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباحات
تصویر مباحات
جمع مباح، روا ها شایست ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبادات
تصویر مبادات
آشکار کردن، ظاهر کردن دشمنی، ظهور
فرهنگ لغت هوشیار
جمع لقاطه، خنزر پنزر خرده ریزها جمع محمولاتی که با ایشان بود بکلی بر گرفت و باقی لقاطات قوم و بقایای سیف بگریختند
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده ترفند، چاپلوسی (در غیاث اللغات این واژه رمن لباس دانسته شده و برابر است با جامه ها و به، چاپلوسی) مکر حیله: سخن آموز که تا پند نگیری ز سخن پند را باز ندانی ز لباسات و فریب. (ناصر خسرو. 42)، تملق چاپلوسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرباجات
تصویر مرباجات
رمن بندی نادرست پرورده ها ریچارها جمع غفص. مربا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباهات
تصویر مباهات
فخر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبادات
تصویر عبادات
جمع عباده، نیایش ها ستایش ها جمع عبادت پرستشها
فرهنگ لغت هوشیار
گزاره ها تعبیر کردن (کلام خواب و جز آن) شرح دادن، تکلم کردن، تعبیر شرح، تکلم، طرز بیان طریقه ادای سخن، انشا، مجموع چند جمله به هم پیوسته جمع عبارات. یا به عبارت دیگر 0 به عبارت اخری. یا فن عبارت. باری ارمینیاس. یکی از بخشهای علوم منطقیه. یا عبارت بودن از. شامل بودن متضمن بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساباطات
تصویر ساباطات
جمع ساباط، سرپوشیده ها سایبان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسالات
تصویر رسالات
جمع رساله، پیام ها نامه ها جمع رسالت (رساله) پیامها جمع رساله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعادات
تصویر رعادات
اژدر ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجالات
تصویر رجالات
جمع رجل، مردان پیادگان جمع رجل مردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباطبان
تصویر رباطبان
حافظ و نگاهبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباعیات
تصویر رباعیات
چهار دندان انسان بین دندانهای ثنایا و انیاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتباطات
تصویر ارتباطات
جمع ارتباط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رباطت
تصویر رباطت
سخت دلی سنگدلی، نوید یافتن، شکیب یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاطات
تصویر معاطات
عطا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسالات
تصویر رسالات
ماتیکان ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارتباطات
تصویر ارتباطات
پیوندها
فرهنگ واژه فارسی سره